تبیین

چیزایی رو که آقایون نمی گن خلاصه و صریح بخونید!

چیزایی رو که آقایون نمی گن خلاصه و صریح بخونید!

برای دسترسی سریع به مطالب مورد نظرتون از قسمت "طبقه بندی موضوعی" یا "کلمات کلیدی" استفاده کنید.
اینجا یک وبلاگ شخصی است.
این وبلاگ کپی رایت ندارد.
مطالب مشکی از خودم و مطالب خاکستری رنگ نقل قول از دیگران است.
لطفا کامنت هایی که برای هر پست می گذارید مربوط به مباحث همان پست باشند و اگر نیستند از طریق "تماس با من" پیام بگذارید.
کامنت هایی رو که دلایل مدعا بیان نشه جدی نمی گیرم.
نحن ابناء الدلیل!

آخرین نظرات

انتخابات آری یا نه ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

در پست "ما با ولایی نبودن دموکراسی را بر ولی فقیه تحمیل کرده ایم" حدود 5 6 اشکال به رویکرد انتخابات بیان شد و آقای وحید جلیلی در جشن دفاع از جمهوریت نظام صحبت هایی کردند که جواب اون رو در نقد دفاعیات وحید جلیلی از جمهوریت آوردم و به سایت ایشان فرستادم ولی جوابی نیامد.

خب ببینیم نظر قرآن کریم راجع به معیار قرار دادن نظر مردم چیست؟

آیه مبارکه 116 از سوره «انعام» که مى‏ فرماید:«وَ اِن تُطِعْ اَکْثَرَ مَنْ فِى اْلاَرْضِ یضِلّوکَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ اِنْ یتَّبِعونَ الاَّ الظَّنَّ وَ اِنْ هُم الاّ یخْرُصونَ» [و اگر از اکثریت مردم کره زمین اطاعت کنى، تو را از راه خدا گمراه خواهند کرد، که آنان جز از «ظنّ» تبعیت نمى‏ کنند و جز «گمانه زنی» نمى ‏ورزند]. 

و یا در آیه مبارکه 78 از سوره «زخرف» مى‏ فرماید: «لَقَدْ جِئْناکُم بِالْحقّ ولکِنَّ اَکْثَرَکُمْ لِلْحقّ کارِهونَ» [ما حقّ را براى شما آوردیم، امّا اکثریت شما مردم از حقّ کراهت داشتید]. «کراهت از حقّ» در اینجا صفتى است که قرآن براى اکثریت ذکر مى ‏کند.

و یا در آیه مبارکه 106 از سوره «یوسف» مى‏ فرماید: وَ ما یؤْمِنُ اَکْثَرُهم بَاللّهِ اِلاّ وَ هُم مُشْرِکونَ» [و اکثریت مردم به‏ خدا ایمان نمى‏ آورند مگر آنکه مشرک هستند]. این آیه مبارکه ناطق بدین معناست که ایمان اکثریت مردم درآمیخته با شرک است.

و در آیات دیگر اجمالاً اکثریت خلق را به صفاتى از این قبیل متّصف مى ‏دارد: «اَکْثَرَ النّاسِ لا یشْکُرونَ» (243 بقره)؛ «اَکْثَرَ النّاسِ لا یعلَمونَ» (187 اعراف)؛ «اَکْثَرَ النّاسِ لا یؤمِنونَ» (17 هود)؛ (اَکْثَرکُمْ فاسِقونَ) (59 مائده) ؛ «اَکْثَرُهُم لا یعْقِلونَ» (103 مائده) ؛ «اَکْثَرَهُم یجْهَلُونَ» (111 انعام) ؛ «وَ ما یتَّبعُ اَکثَرُهُم اِلاّ ظَنّاً» (36 یونس) ؛ «اَکثَرُهُمُ الْکافِرونَ» (83 نحل)... و بالاخره مجموعه آیات قرآن درباره «اکثریت» حکایت از این دارد که تمایلات اکثریت نه تنها با حقّ سازش ندارد، بلکه غالباً متناقض آن است.

در جلد هفتم ترجمه تفسیر «المیزان» صفحات 172 و 173 آمده است: «و اینکه گفتیم روش اسلام به پیروى از حقّ است، نه سازش با تمایلات مردم، از روشن‏ترین مطالبى است که از قرآن مجید بدست مى‏ آید.
مى ‏فرماید: «هُوَ الَّذى اَرْسَلَ رَسولَهُ بِالهُدى‏ و دینِ الْحقِّ» (توبه 33) و مى‏ فرماید: «وَاللّهُ یقْضى بِالحقّ» (مؤمن 20) و در توصیف مؤمنین چنین مى‏ فرماید: «وَتَواصَوا بِالْحَقِّ»(عصر3) و مى‏ فرماید: «لَقَد جِئناکُم بِالْحقّ وَلکنَّ اَکْثَرَکُم لِلْحقّ کارِهونَ» (زخرف 78). در این آیه اعتراف کرده است که «حقّ» سازشى با تمایلات اکثریت و هوى‏ و هوسهاى ایشان ندارد و سپس لزوم موافقت با اکثریت و هواهاى ایشان را به‏ نام اینکه موجب فساد است رد نموده مى ‏فرماید: «بَل جائَهمْ بِالْحقِّ وَ اَکثَرُهُمْ لِلْحقِّ کارِهون. وَلَوِ اتَّبَعَ الْحقُّ اًهْوائَهُم لَفَسَدَت السّمواتِ والْاَرضُ و مَنْ فیهنَّ بَلْ آتَیناهُم بِذِکْرِهِمْ فَهُم عَنْ ذِکْرِهِمْ مُعرِضونَ» (70 و 71 مؤمنون). [ بلکه در (کمال عقل) دین حقّ را بر آنها آورده ولیکن اکثر آنها از حقّ متنفرند و اگر حقّ تابع هواى نفس آنان شود، همانا آسمان و زمین و هرچه در آنهاست فاسد خواهد شد. بلکه ما براى تذکّر آنها قرآن را فرو فرستادیم و آنان بناحقّ از او اعراض کردند].و ما مى‏ بینیم که جریان حوادث و روزافزون شدن حجم فساد، مفادّ این آیه را تصدیق مى‏ کند».

این که امام راحل رضوان الله تعالی علیه فرمودند میزان رای ملت است یعنی با فرض پذیرش انتخابات , میزان در آن رای ملت است , قطعا بیان ایشان مطلق نیست.

انتخابات بر پایه دموکراسی بنا شده است , در کتاب پرسش ها و پاسخ هایی درباره اسلام و دموکراسی , دموکراسی را حکومت مردم بر مردم تعریف کرده اند که عملا چیزی جز حکومت اکثریت ( نصف +1 ) بر اقلیت ( نصف -1 ) نیست.

در مقدمه همان کتاب , حجت السلام و المسلمین خسروپناه گفته اند: اگر دموکراسی به این معنا تلقی شد که خواست و رضایت اکثریت مردم منشا قوانین شود , با اسلام منافات دارد , اما دموکراسی به معنای برابری فرصت ها برای افراد جامعه به منظور برخورداری از آزادی و ارزش های اجتماعی, با اسلام سازگار است.

دموکراسی لزوما به معنای برخورداری از ارزش های اجتماعی برابر نیست اصلا! از نظر مادی  دموکراسی به معنای برابری در رفاه مادی نیست , همچنین "ان اکرمکم عند الله اتقاکم" ما ارزشی غیر از تقوا نداریم و پر واضح است که همه پرسی لزوما تقوای مردم رو زیاد نمی کنه! حتی از طرفی آیا در کشور ما انتخابات منشا قوانین نیست ؟ یعنی تمام لایحه های دولت و نمایندگان مجلس , نمایندگان شورای شهر که همه توسط انتخابات بر سر کار اومدن هیچ کدوم به هیچ وجه منشا قوانین داخلی یا کشوری نیستند ؟!

در ادامه کتاب آمده :

در دموکراسی کلاسیک, رای اکثریت مردم را معیار حق از باطل می دانند زیرا هر انسانی در هر شرایطی منفعت خود را می طلبد پس ممکن نیست که جمعی از انسان ها در کنار هم به چیزی جز سود خود و اجتماع خود بیندیشند پس اگر جامعه ای چنین شد همواره رو به جلو خواهد رفت و خطاهایش بسیار اندک خواهد بود.

اشکال : هر چند هر انسانی منفعت شخصی خود را بجوید ولی اولا انسان های وارسته از نفع های مادی خود می گذرند , ثانیا منفعت طلبی جمعی منافات با این ندارد که جمع در تشخیص مصداق اشتباه کنند و یا عده ای سود جو بتوانند منفعت مردم را بهانه کرده و با وعده ها و ... سر مردم کلاه بگذارند.

چند اشکال دیگر آمده :

اگر تنها به بزرگسالان حاضر حق رای دهیم , حقوق خردسالان یا غائبان را نادیده گرفته ایم زیرا مگر بزرگسالان حاضر بر خردسالان یا غائبان وکالت دارند ؟ یا ولایت دارند ؟ بلکه هیچ کدام.

اشکال ساتوری : دموکراسی به معنای دقیق کلمه وجود ندارد زیرا در هیچ جای جهان قدرت روزانه و مستقیما در دست مردم نیست زیرا در فاصله زمانی بین دو انتخابات , مردم حق حاکمیت خود را در اختیار نمایندگان گذاشته اند و خود تصمیم گیر نیستند.

اشکال کوهن : تعریف دموکراسی پارادوکس مفهومی دارد زیرا نه حکومتی بدون فرماندار وجود دارد و نه حاکمی بدون رعیت. در دموکراسی مردمی که قدرت را اعمال می کنند همیشه همان مردمی نیستند که قدرت بر آنها اعمال می شود.

بریم ببینیم بیانات مقام معظم رهبری امام خامنه ای دام ظله العالی در مورد انتخابات چیست؟

قبلش یه تذکر بدم : سوء ظن به ولی فقیه گناه کبیره است , منبع این تذکر خودم ام !

آقا می فرمان: انتخابات همیشه مهم است. همه باید تلاش کنند که ان‌شاءاللّه این انتخابات، پرشور و با حضور عمومی مردم انجام بگیرد. این موجب میشود که کشور، هم مصونیت پیدا کند، هم اقتدار پیدا کند، هم امنیت پیدا کند. حضور مردم، تهدید دشمنان را از بین میبرد.

اجتماع مردم حول این نظام، مایه‌ی عزت و برکت کشور و برکت نظام و برکت خود آن مردم است. مردم کمک میکنند به این که نظام عزت پیدا کند؛ خود این، عزت مردم است؛ خود این، مصونیت و امنیت مردم است؛ خود این، امکانی است برای حل همه‌ی مشکلات مردم؛ این را باید دانست؛ این یک فرمول کلی است. بنابراین انتخابات که مظهر حضور مردم است، باید پرشور برگزار شود.

حضور مردم است که به نظام اسلامى و به کشور عزیز ما مصونیت میبخشد. حضور مردم است که عوامل قدرت و قوّت را در درون ما تقویت میکند: علم ما پیشرفت میکند، بصیرت ما پیشرفت میکند، سازوکارهاى مدیریت ما پیشرفت میکند - همچنان که در طول این سالها پیشرفت کرده است - این به خاطر حضور مردم است، به خاطر انگیزه‌هاى مردم است؛ میخواهند این انگیزه‌ها نباشد، لذا دشمنان سعى میکنند انتخابات را بى‌رونق کنند.

سخنان امام خامنه ای در سال 92:

در نظام اسلامی یعنی مردم سالاری دینی ، مردم انتخاب می کنند تصمیم می گیرند مردم سرنوشت اداره ی کشور را به وسیله ی منتخبان خودشون در اختیار دارند اما این خواست این انتخاب این اراده در سایه ی هدایت الهی هرگز به بیرون جاده صلاح و فلاح راه نمی برد از صراط مستقیم خارج نمی شود و این هدیه ی انقلاب اسلامی است به ملت ایران.

انقلاب راه خود را مسیر مستقیم خود را به قدرت روز افزون تا امروز ادامه داده است و همه ی کسانی که با انگیزه های مختلف در درون این نظام قرار گرفته اند خواسته یا نا خواسته به توانایی های این نظام کمک کرده اند به این حقیقت بایستی با دقت نگاه کرد این ظرفیت عظیم ناشی از همین جمهوریت و اسلامیت است از همین مردم سالاری دینی و اسلامی است این است که این ظرفیت عظیم را به وجود آورده است و راز ماندگاری و مصونیت و آسیب ناپذیری جمهوری اسلامی هم این است و این را جمهوری اسلامی در ذات خود دارد و ان شاء الله همواره آن را حفظ خواهد کرد.


جمع بندی :

خب ما برای حکومت اسلامی نیاز به تعیین حاکم از جانب خداوند و همچنین بیعت مردم داریم یعنی هر دو طرف باید باشد, هم تایید خداوند متعال باشد و هم همراهی و بیعت مردم , هر کدوم نباشه کار لنگ می زنه.
منتها قبلا هم گفتم , رای دادن در انتخابات با بیعت اسلامی خیلی فرق داره , در بیعت دینی مردم تصمیم گیرنده برای شیوه ی کار مسئولین نیستن و آزادی مردم برای انتخاب کاندیداها با سلایق مختلف یعنی همین , همچنین اونجا هر موقع مسئول یا والی یا حاکم خلاف قانون یا شرع انجام داد می تونن بلافاصله بیعت شون رو پس بگیرن ولی در انتخابات این طور نیست و تفاوت های دیگه ای که اینجا آمده.

تاکید امام خامنه ای برای حضور مردم در انتخابات برای تقویت امنیت خارجی هست برای جلوگیری از لگدپراکنی منافقین داخلی هست برای به صحنه آوردن مردم جهت ایجاد اتحاد و وحدت مسلمین هست , برای انگیزه دادن به مردم و به فکر وادار کردن اونها هست و ... , خب سوال مهم این هست که اگر ما مردم خودمون با روشن گری , راهپیمایی , امر به معروف و ... این اهداف رو بر آورده می کردیم آیا باز هم نیازی به دموکراسی بود ؟!!

نتیجه نهایی : ما مردم با کم کاری , کاهلی و ولایی نبودن مون, دموکراسی رو به ولی فقیه تحمیل کرده ایم!
البته این که آقا گفتن هر کسی با هر انگیزه ای بیاد به نظام کمک می کنه رو من نفهمیدم!

کامنت ها و پاسخ هاشون در ادامه مطلب
محمد:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
حق مطلب این است که ما با ولایی نبودن ولایت فقیه را بر ولایت امام معصوم برگزیدیم.
اگر مردم ولایی باشند امام معصوم غائب نمیشود و کشته نمیشود و خانه نشین نمیشود و ...
مردم با ولایی نبودن یکی پس از دیگری امامان را به دم تیغ دادند و آخرین حجت الهی را وادار به غیبت نمودند.
در زمان غیبت ولایت از آن فقیه است. اما آیا فقیه عصمت دارد؟خیر.
آیا فقیه عاری از خطا و اشتباست؟ خیر
آیا ولی فقیه تا آخر عمر تضمینا بر راه حق میماند؟خیر
پس راه کار اینکه ولایت فقیه با لغزش یکی از فقهایی که به عنوان رئیس جامعه انتخاب میشود به ضلالت منحرف نشوند چیست؟ مجلس خبرگان
خبرگان چه کسانی اند؟ شما بهتر میدانید.
از بین افراد مجتهد عده ای میبایند انتخاب شوند. چه کسانی انتخاب باید شوند؟ 
هر راهی را برویم ناچاریم تن به دخالت مردم در انتخاب بدهیم. این از باب اضطرار است
اگر مردم ولایی بودند اکنون امام زمان حاکم بودند.

جواب من:
سلام و رحمة الله
امام راحل: ولی فقیه یگ گناه , صغیره هم بکند از ولایت ساقط است.
حالا ما حق همین ولی فقیه رو بجا بیاریم معصوم پیش کش!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی