تبیین

چیزایی رو که آقایون نمی گن خلاصه و صریح بخونید!

چیزایی رو که آقایون نمی گن خلاصه و صریح بخونید!

برای دسترسی سریع به مطالب مورد نظرتون از قسمت "طبقه بندی موضوعی" یا "کلمات کلیدی" استفاده کنید.
اینجا یک وبلاگ شخصی است.
این وبلاگ کپی رایت ندارد.
مطالب مشکی از خودم و مطالب خاکستری رنگ نقل قول از دیگران است.
لطفا کامنت هایی که برای هر پست می گذارید مربوط به مباحث همان پست باشند و اگر نیستند از طریق "تماس با من" پیام بگذارید.
کامنت هایی رو که دلایل مدعا بیان نشه جدی نمی گیرم.
نحن ابناء الدلیل!

آخرین نظرات

۲۰ مطلب با موضوع «بزرگان» ثبت شده است

اسلام ناب در کلام رهبر و امام

از بیانات رهبری در ۱۳۹۴/۰۳/۱۴ :

"اسلام ناب از نظر امام بزرگوار، آن اسلام متّکی به کتاب و سنّت است که با فکر روشن، با آشنایی با زمان و مکان، با شیوه و مِتُد علمیِ جاافتاده و تکمیل‌شده‌ی در حوزه‌های علمیّه، استنباط میشود و به دست می‌آید. این‌جور نیست که روش استنباط مورد توجّه نباشد و هرکسی بتواند قرآن را باز کند و اصول حرکت اجتماعی را استنباط بکند؛ نه، این یک مِتُد دارد، این یک روش دارد؛ اینروش علمی است، کارشده است، کسانی هستند که میتوانند این روش را دنبال کنند.

اسلام ناب از نظر امام بزرگوار این است. البتّه هرکسی هم که آن مِتُد را بلد است، آن روش را بلد است، قادر نیست؛ باید فکر روشن داشته باشد، باید آشنا با زمان و مکان باشد، باید نیازهای بالفعل جوامع بشری و جوامع اسلامی را بشناسد، باید دشمن را بشناسد، نحوه‌ی دشمنی‌های او را بداند، آن‌وقت میتواند اسلام ناب را مشخّص کند و بشناسد و بشناساند. اسلام آخوندهای درباری - که امام مکرّر با همین تعبیر از آنها اسم می‌آوردند - اسلام داعشی؛ از آن طرف، اسلامِ بی‌تفاوت در مقابل جنایات صهیونیستی، در مقابل جنایات آمریکا، اسلامِ چشم‌دوخته‌ی به آمریکا و قدرتهای بزرگ و به اشاره‌ی آمریکا، اینها همه سر در یک آخور دارند؛ در یک جا اینها همه به هم میرسند؛ از نظر امام اینها همه مردودند. اسلامی که امام معرّفی میکند، در مقابل همه‌ی اینها است.

پیرو امام، آن کسی که دنباله‌رو امام است، باید مرزبندی داشته باشد؛ هم با اسلام متحجّر، هم با اسلام سکولار؛ اسلام ناب را شناسایی کند و دنبال کند. یکی از اصول امام این است. این چیزی نیست که امام یک‌بار گفته باشد؛ در سرتاسر آثار امام، بیانات امام، گسترده است."


بر این اساس قضاوت کنید که کدام یک از علمای ما اسلام شناس هستند و کدام نه!

معنای تشنگی علی اکبر علیه السلام

چرا علی اکبر ـ علیه‎السلام ـ از پدرش آب خواست با اینکه می دانست در خیمه گاه آب نیست؟

بعضی گفته اند:
1) با این بهانه علی اکبر ـ علیه‎السلام ـ می خواست دوباره رهبر و امام و پدرش را ببیند و با این دیدار پدر و اهل بیت امام حسین ـ علیه‎السلام ـ را خوشحال کند که هنوز زنده است و با دیدن پدر نیروی بیشتری بگیرد و بهتر بتواند با دشمنان بجنگد.
لذا وقتی علی اکبر ـ علیه‎السلام ـ به خیمه ها می آید و از خستگی و تشنگی گلایه می کند گویا امام حسین ـ علیه‎السلام ـ منظور علی اکبر را می فهمد و می داند که علی اکبر می خواهد در این لحظات با پدر تجدید دیدار کند. لذا امام حسین ـ علیه‎السلام ـ پسر را به آغوش می کشد و می فرماید: پسرم برای من سخت است که تو آب بخواهی و من نتوانم خواستة تو را برآورده کنم بزودی جدم رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ تو را سیراب کند که بعد از آن هیچ وقت تشنگی بر تو عارض نشود.

اشکال : مگر ایشون با پدرش رو در بایستی داشته ؟!

2) برخی گفته اند که امام حسین ـ علیه‎السلام ـ زبان در دهان علی اکبر گذاشت تا به پسرش بگوید که پدرت هم مثل تو تشنه است و گویا امام هم با این کار می خواسته علی اکبر را در آغوش بگیرد.

اشکال: زبان خشک در دهان دیگری گذاشتن یعنی چی واقعا؟ یعنی چه جوری بگم آب نداریم!؟

3) برخی نیز گفته اند که حضرت انگشتر خویش را در دهان علی اکبر گذاشت و علی اکبر آن انگشتر را مکید و از تشنگی اش کاسته شد.

اشکال: خب چرا حضرت از این انگشتر به علی اصغر و دیگران آب نداد؟ مگر این که منظور از انگشتر ، مثلا مقام معنوی امام باشد که واسطه ی فیض برای علی اکبر علیه السلام شدن.

4) منظور از آب،آب کوثر است، آب حوض کوثر است و فکر کنم این تعبیر بیشتر قابل توجه باشد.
گویا آبی که حضرت علی اکبر علیه السلام طلبیدند آب مادی نیست بلکه همان آب کوثر است چرا که در هنگام شهادت فرمودند:
یا اَبَتاه هذا جَدیّ رَسُولُ اللهِ صَلّی اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ قَدْسَقانی بِکَاْسِهِ الاَوْفی شَرْبَه لااَضْمَأ بَعْدَها اَبَداً وَ هُوَ یَقُولُ العَجَلَ العَجَلَ فَاِنَّ لَکَ کَاساً مَذْخوُرَه حَتّی تَشْرِیَهَا السّاعَه. یعنی اینک جد من رسول خدا صلی الله علیه و آله حاضر است و مرا از جام خویش شربتی سقایت فرمود که هرگز پس از آن تشنه نخواهم شد و می‌فرماید: ای حسین تعجیل کن در آمدن که جام دیگر از برای تو ذخیره کرده‌ام تا در این ساعت بنوشی.
بنابراین حالت علی اکبر علیه السلام شبیه حالت جذبه بوده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: جذبه من جذَباتِ الحقِّ توازی عمل الثقلین. و برخی از عرفا گفته اند که این کشش به روح تعلق می گیرد.

یاران امام زمان از زبان خود ایشان

تمام این پست از بیانات حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است (کاش عربی اش را بخوانید تا از ضعف ترجمه خلاص شوید) :

پدرم صلوات الله علیه با من عهد کرد که در مخفی ترین و دور ترین مناطق ساکن شوم تا در محل زندگی ام از شر حیله های دشمنان و گمراهان در امان بمانم. به این دلیل خدا محل زندگی ام را در بلندای تپه های رملی قرار داد و مرا ساکن ریگزارهای زمین کرد. تا منتظر زمان ظهور باشم. تا وحشت حکم فرما گردد و فرج فرا برسد. پدرم صلوات الله علیه گنجینه هایی از علم را برایم جوشاند که اگر تنها پرده از برخی از آنها بردارم , از همگی آنان (مردم) بی نیاز خواهی شد.

یا ابا اسحاق, پدرم صلوات الله علیه فرمود: پسرم هیچگاه خداوند متعال زمین و بندگان صالحش را از حجتی که با آن کمال یابند و امامی که به او اقتدا شود و روش او را الگوی خود قرار دهند و به نور وجودش هدایت شوند خالی نخواهد گذاشت.

پسرم امیدوارم که تو یکی از آنهایی باشی که خداوند آنها را برای انتشار حق و بر چیدن باطل و راست کردن قامت دین و خاموش کردن شعله های گمراهی ذخیره کرده است.

پسرم نقاط مخفی و دور از دسترس زمین را برای زندگی انتخاب کن زیرا برای هریک از اولیای خدا دشمنی قدرتمند و ضدی جنگ طلب وجود دارد تا امام با آنها مبارزه و جهاد کند. اگرچه این دشمنان وجود دارند , از آنها نترس زیرا تو تنها نیستی. دل های بندگان خالص خدا شیفته ی تو و به دنبال تو است.همان طور که پرندگان مهاجر با شور و شوق و دسته جمعی به سوی لانه های خود حرکت می کنند, آنان ذلت و خواری را احساس می کنند اما در نزد خداوند عزیز و بزرگوارند. افراد محتاجی به نظر می رسند در حالی اهل قناعت و بزرگواری هستند. دین را به خوبی آموخته اند و در جهاد بر علیه دشمنان از آن کمک می گیرند. خدا آنها را مبتلا به ظلم کرده است تا در روز رستاخیز به عزت کامل رسند. آنها را صبور آفریده است تا حیات نیکو و بلندمرتبگی آخرت را نصیبشان نماید.

پسرم از نور صبر در انجام کارها کمک بگیر تا هرکاری را در محل و زمان مناسب آن انجام دهی و عزت را در اتفاقاتی که برایت می افتد جستجو کن تا ستوده شوی ان شاء الله.

پسرم تو به نصرت الهی نزدیک شده ای و به روزگار رستگاری و بلند مرتبگی قرب یافته ای. گویا می بینم که پرچم های زرد در اطراف تو و در میان حطیم و زمزم نصب شده است.

گویا می بینم که یارانت به سبب بیعت های محکم و صفای ولایت به صورت منظم مانند دانه های تسبیح در کنار تو چیده شده اند. آنها در کنار حجر الاسود از سر شوق به تو هجوم می آورند. به گونه ای که از شدن ازدحام دستهایشان به هم می خورد. خداوند آنها را به واسطه ی طهارت ولایت و طینت نفیس , پاک گردانیده است. دل هایشان از آلودگی دورویی خالی است و ارواحشان از پلیدی مخالف پاک و نرم است. خلقت شان در عمل به دین استوار و مستحکم است. خلق و خویشان با حسن قبول از دشمنی کردن پاک شده است. سیمایشان از فضل خدا گشاده است و  متدین به دین حق می باشند. زمانی که قوای آنها محکم و استوار شود , دشمنان اسلام متفرق خواهند شد.

زمانی که آنها در سایه درختی که شاخه های آن تا اطراف بحیره طبریه را گرفته است دور تو را بگیرند صبح حق طلوع می کند و ظلمت جای خود را به روشنایی می دهد , خداوند به واسطه ی تو سرکشی و بغی را از بیخ می کند و نشانه های ایمان را باز می گرداند. بیماری دشمنان و سلامتی دوستانت بر همگان آشکار می شود. کودکان در گهواره های خود آرزوی آمدن به سوی تو را می کنند و وحوش بیابان اگر راهی برای دیدارت می یافتند درنگ نمی کردند.

تمام دنیا را شادی و سرور فرا می گیرد. شاخه های عرت و سربلندی به اهتزاز در می آیند و بانیان این عزت در جایگاه خودشان قرار می گیرند. دشمنان دین به لانه های خود می خزند و ابرهای پیروزی به سوی تو می آیند. عرصه را بر دشمنانت تنگ می کنی و یارانت را کمک می نمایی. در نتیجه هیچ متکبر ظالم , منکر خوار (خورنده) , عیب جوی کینه توز , لجوج و کینه ورز بر روی زمین نخواهد ماند.

آری , کسی که به خدا تکیه کند خدا او را کفایت می کند. زیرا خداوند اراده خودش را محقق می کند و برای هر چیز حدود و ضوابطی قرار داده است.

منبع : الغیبه طوسی ص 61 , بحار الانوار ج 51 ص 348 , الاحتجاج ج2 ص481 , کمال الدین ج2 ص45 و ...

هر کس امام خامنه ای را دوست ندارد اهل بیت را نیز دوست ندارد

صبر کن داداش! من که نگفتم رهبر معصوم اند که تو این طور جبهه گرفتی!

من حرف ام اینه : میگم رهبری که همه ی مراجع و علمای اسلام ایشون رو تایید کردن ( 20 30 موردش رو در ادامه مطلب میارم) , کسی که خوار چشم همه ی دشمنان شیعه است , کسی که ... , خب موضع امام زمان ( عج الله تعالی فرجه ) نسبت به ایشون چیه ؟ اگر مهدی موعود تشریف بیارن , آیا تمام فتوا های آقا رو منکر میشن؟ حضرت حجت از روی چیزی, غیر از قرآن و سنتی که رهبر حکم کرده اند حکم می کنند؟ آیا 2 جلد استفتائات رهبر رو پاره می کنند میریزن دور؟ یا اکثرش رو تایید می کنن؟

تعجب می کنم از اون هایی که این سید بزرگوار را دوست ندارند ( بعضی متاسفانه حرفهای ناجور هم می زنند ) و در عین حال برای ظهور حضرت مهدی دعا می کنند.

بدان ! تویی که به همین حرف های راهبر نظام اسلامی عمل نمی کنی فردا که امام عصر ظهور کردند به بسیاری از حرف های ایشان نیز عمل نخواهی کرد!

1

امام خمینی رحمت الله علیه:

 _ خطاب به آیت الله خامنه ای فرمودند: "در بین دوستان و متعهدان به اسلام ومبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید"

2

 _ از زبان سید احمد خمینی: تلوزیون داشت آقای کیم ایل سونگ را همراه آقای خامنه ای که در سفر کره به سر میبردند را نشان می داد، ناگهان زنگ از اتاق امام به صدا در آمد، بطرف اتاق امام دویدم، دیدم ایشان دو زانو نشسته نزدیک تلوزیون وبه تلوزیون خیره شده. ترسیدم، داد زدم، دیدم ایشان برگشت و گفت: احمد آقا می بینی این عظمت را وقتی که عصایش را برمی دارد؟! حیف نیست ایشان به عنوان رهبر آینده نباشد؟ من هم به شما گفتم هم به اکبر آقا (هاشمی رفسنجانی)، تکلیف من تمام است.

3

 _ در جای دیگر احمد آقا میگوید: امام وقتی که آقای خامنه ای را می دید چهره اش باز میشد، مانند حالتی که آدم عشقش را میبیند. امام ابروها و چهره اش باز میشد و به طرف آقای خامنه ای به راه می افتاد، حالا هر چند نفر حضور می داشتند. من ده بار بیشتر خودم دیدم این موارد را..

4

 آیت الله بهجت رحمت الله علیه:

 آیت الله صدیقی: از حضرت آیت الله بهجت سؤال کردم نظرتان در مورد مقام معظم رهبری چیست؟ ایشان فرمود: "بهتر از ایشان نداریم".

5

 در جلسه ای که چند نفری محدود خدمت آیت الله بهجت بودند، خواستند نکته ای انتقاد گونه در خصوص رهبری خدمت آیت الله بهجت بازگو کنند، ایشان با نگاه تندی به حضار فرمود: "شما بهتر از ایشان سراغ دارید؟ منکه بهتر از ایشان سراغ ندارم!!"

6

 آیت الله وحید خراسانی:

 هنگامی که آیت الله آملی لاریجانی برای مشورت جهت تصدی ریاست قوه قضائیه خدمت ایشان رسیدند، ایشان فرمودند: "به هر طریقی که میتوانید این سید را کمک دهید، ایشان تنهاست، شما او را کمک نکنید پس چه کسی به او یاری رساند؟!"

7

 - روزی یکی از طلبه ها محضر آیت الله وحید خراسانی از اوضاع واحوال کشور انتقاد می کند، ایشان خطاب به این طلبه جوان فرمود: "آیا من میتوانم کشور را اداره کنم؟

طلبه جوان بعد از مدتی تفکر گفت: خیر.

ایشان فرمود: "به راستی چه کسی بهتر از ایشان می تواند کشور را اداره کند؟"

8

 علامه حسن زاده آملی:

 "گوشتان به دهان رهبر باشد; چون ایشان گوششان به دهان حجه بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه) است."

البته در این نقل قول شک و شبهه هست.

9

 _ روزی این علامه بزرگوار در حضور رهبر معظم انقلاب دو زانو نشسته ایشان را مولا خطاب می کنند. مقام معظم رهبری ناراحت شده به علامه می فرمایند این کار را نکنید، علامه پاسخ می دهند: "اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمیکردم!!"

10

 آیت الله بهاءالدینی رحمت الله علیه:

 _ فردای روزی که مقام معظم رهبری دیداری با عارف وارسته آیت الله بهاءالدینی در منزل ایشان داشتند، جمعی به خانه علامه بهاءالدینی میروند، سؤال میکنند: دیروز آیت الله خامنه ای اینجا آمدند؟ ایشان فرمود: " بله چند دقیقه خورشید تابید و رفت، او چون خورشیدی دارای خیر و برکت است!!"

11

 _ در جریانات قائم مقامی آیت الله منتظری، خدمت آیت الله بهاءالدینی رسیدند و از ایشان درخصوص رهبری بعد از امام سؤال کردند، ایشان فرمود: "البته هیچ کس آقا روح الله نمی شود، ولی آقا سید علی خامنه ای حقیقتا ولی فقیه هستند و رهبر، از همه به امام نزدیکتر است، کسی که ما به او امیدواریم آقای خامنه ای است. شما از ما قبول نمی کنید و تعجب می کنید، ولی این دید ماست.

12

 _ یکی از روزها که مقام معظم رهبری جمکران مشرف بودند، حدود ساعت دو شب به حضرت آیت الله بهاءالدینی خبر می دهند که آقا صبح بعد از نماز میخواهند تشریف بیاورند منزل شما.

تیم حفاظت ساعت چهار صبح برای آماده کردن شرایط به منزل ایشان میروند که متوجه می شوند آیت الله بهاءالدینی پیرمرد ۹۰ ساله جلوی در خانه ایستاده اند، عرض می کنند: آقا، با این کهولت سن چرا اینجا ایستاده اید؟!

ایشان فرمودند: برای دیدن رهبر بزرگ انقلاب، من از همان ساعتی که شما زنگ زدید آمده ام استقبال!!

13

 آیت الله مشکینی رحمت الله علیه:

 حضرت مستطاب آیت الله حاج سید علی خامنه ای واجد مقام فقاهت واجتهاد و قدرت استنباط احکام شرعیه، که تصدی مقام رهبری بدان نیازمند است، می باشند.

14

 آیت الله سیستانی:

 آیت الله کعبی: حضرت آیت الله سیستانی بارها گفته اند که من برای سلامتی آیت الله خامنه ای دعا میکنم و مسئولان نظام را نیز بر اطاعت از ایشان سفارش میکنم.

15

 آیت الله العظمی اراکی رحمت الله علیه:

 انتخاب شایسته حضرتعالی به مقام رهبری جمهوری اسلامی ایران، مایه دلگرمی وامیدواری ملت قهرمان ایران است.

16

 آیت الله فاضل لنکرانی رحمت الله علیه:

 به نظر من ایشان یک فقیه و مجتهد است. کسی که در جهان سیاست استادی چون امام امت داشته باشد، و خودش نیز از استعداد سرشار است، چنین فردی دارای مقامات بلندی از درک سیاسی است.

17

 آیت الله العظمی گلپایگانی رحمت الله علیه:

 تضعیف شما را حرام میدانم، عمده عظمت شماست، شما رهبر مسلمین هستید.

18

 آیت الله مصباح یزدی:

 اگر امثال بنده شبانه روز تسبیح به دست بگیریم و فقط خدا را شکر کنیم که خدا چنین رهبری را به ما داده، والله معتقدم که از عهده شکر این نعمت بر نمی آییم.

19

 مرحوم حجه الإسلام بهلول:

 من در طول عمرم صاحب منصبان زیادی را دیده ام; اما کسی را به لحاظ بی رغبتی به مقام و منصب دنیا همپای آیت الله خامنه ای ندیده ام. انسان وقتی زندگی روز مره او را از نزدیک میبیند، حس میکند که ذره ای میل به دنیا در او وجود ندارد...

20

 آیت الله فاطمی نیا:

 اگر چیزی را یقین نکنم نمیگویم. بدانید وآگاه باشید، هرکس کوچکترین حرفی در تضعیف مقام رهبری بزند، هر کس اندیشه ای داشته باشد که ضد مقام رهبری است، خدا او را نخواهد بخشید. این را یقین بدانید. این مرد، عز اسلام است.

21

 عارف واصل مرحوم دولابی:

 امام خمینی رحمت الله مظهر مهابت بود، و رهبری (آیت الله خامنه ای) مظهر محبت، خداوند متعال به امام نعمتها رایک جا داد، امام هم این نعمتها را برای استقرار نظام جمهوری اسلامی مصرف کردند. ولی نعمتها به حضرت آقا را خدا تدریجی به ایشان میدهد و در هر مرحله ای متناسب باشرایط، خدا نعمتهایی را به ایشان میدهد، یعنی شرایط آن نعمتها را خود آقا فراهم می کنند.

22

 آیت الله خوشوقت رحمت الله علیه:

 خدا این منصب را به ایشان (آیت الله خامنه ای) داده، و ابزاری که برای این منصب لازم است را نیز به ایشان داده است.

23

 حاج سید احمد آقا خمینی رحمت الله علیه:

 من به عنوان فرزند امام اعلام می کنم رهبرا، من مرید شما هستم.

24

 آیت الله صدوقی رحمت الله علیه:

 حجه الإسلام راشد یزدی میگوید: در زمان انقلاب بین حزب جمهوری اسلامی و امام جمعه بندر عباس اختلافی در گرفت، بنده از طرف آیت الله صدوقی مأموریت یافتم گزارشی از اختلاف برای ایشان بیاورم و سپس مأمور شدم آنرا به تهران ببرم و تحویل آیت الله خامنه ای بدهم. ایشان پاکتی به من دادند، پشت پاکت نوشته بود: "تقدیم به محضر مبارک آیت الله العظمی خامنه ای"; پسر آقای صدوقی اعتراض کردند که آیا ایشان به مقام آیت اللهی رسیده اند؟! آقای صدوقی از بالای عینک به پسرش نگاه کرد و فرمود: "بله که آیت الله هستند."

25

 آقای هاشمی رفسنجانی:

 من برای اداره کشور هیچکس را صالح تر از آیت الله خامنه ای نمی دانم و کسی هم بهتر از ایشان توان اداره کشور را ندارد. ایشان بدیل ندارد و بهترین فرد برای مسند ولایت فقیه است. دوست ودشمن به این موضوع معترفند. من در زیر سقف انقلاب، کسی را با صلاحیت تر از آیت الله خامنه ای برای رهبری نمیبینم. ایشان هم مدیر است هم مدبر.

البته این حرف موضع سال های گذشته ی ایشان است.

26

 آیت الله العظمی مکارم شیرازی:

 الحمدلله رهبر حکومت اسلامی، رهبری است بسیار آگاه و جنبه مذهبی و روحانی او بر جنبه سیاسی او غلبه دارد.

27

 آیت الله العظمی جوادی آملی:

 _ " کی از آقای خامنه ای بالاتر؟! او نه تنها مورد احترام حوزه است، در نمازهای شب هم ایشان را دعا میکنیم. سکان کشتی مملکت به لطف الهی به دست اوست، باید برای او دعا کرد.

28

 _ اجتهاد و عدالت حضرت آیت الله جناب آقای حاج سید علی خامنه ای دامت برکاته مورد تأیید می باشد، لازم است امت اسلامی در تقویت رهبری معظم له در بذل نفس نفیس، در هیچگونه نثار و ایثار دریغ نفرمایند.

29

 شهید مظلوم آیت الله بهشتی رحمت الله علیه:

 چهره ای مانند شخصیت آیت الله خامنه ای را خداوند ذخیره کرده برای رهبری این انقلاب.

30

 شهید مطهری رحمت الله علیه:

 سید علی خامنه ای از نمونه های ارزنده ای است که برای آینده مایه امیدواری است. من از اخلاص آقای خامنه ای تعجب میکنم. ایشان هیچ بدنبال خود نمایی نیست که بخواهد خودش را مطرح کند و خودش را نشان بدهد، من در جریان کمیته استقبال از امام بیشتر به تقوای ایشان پی بردم.

31

 آیت الله طالقانی رحمت الله علیه:

 آقای خامنه ای امید آینده اسلام است. آیت الله العظمی میلانی در سنین جوانی ایشان را مجتهد خطاب می کنند.

32

سید حسن نصرالله:

 باتوجه به شناختی که از آیت الله العظمی خامنه ای دارم و پس از مطالعه و بررسی بسیاری از مدارک و شواهد می توان گفت: ما در خدمت امام بزرگواری قرار داریم که در رهبری، تقوا، پرهیزکاری، واجتهاد بی نظیر است، ما در خدمت امامی هستیم که دارای دیدگاهی جامع، عمیق و مستحکم و استوار بر اصول و مبادیی از قبیل: اصول و مبانی فکری، شناخت نیازها و مشکلات، شناخت امکانات موجود، آشنایی با راهبردهای متناسب با آن اصول ومبادی، می باشد.

 _ ما خود را در برابر شخصیت بزرگ واستثنایی ملاحظه می کنیم و می بینیم که بسیاری در این امت هستند که از این شخصیت والا آگاهی و شناختی جز اندک ندارند و به همین دلیل است که به جرأت می توانیم بگوییم که ایشان در میان امت اسلام و حتی در ایران چقدر مظلوم هستند.

33 ... بازم هست حوصله ندارم بنویسم دیگه , هر کدوم اش رو سرچ کنید منابع متعددی پیدا میکنید.

بماند که اگر برگردم بگم آقا معصوم است شما برای انکارش به درد سر خواهید افتاد زیرا خداوند فرموده حضرت آدم عصیان کرد و می دانیم معصوم بود , حضرت موسی قبطی را کشت و معصوم بود و ... در حالی که اگر کسی خصوصا دشمنان ما, از رهبر گناهی خلاف اسلام, سراغ داشتند تا امروز بوق و کرنا کرده بودند!

پیشنهاداتی به آقا

1) اگر اون ها presstv  رو قطع می کنن ما هم HotBird شون رو بزنیم ! فرمودید در برابر تهدید تهدید می کنیم , خب در برابر حمله چی ؟ این همه اومدن دانشمند های هسته ای ما رو زدن , ما واستیم نگاه کنیم ؟! الان راحت مردم به فارسی وان و بی بی بی فارسی و کلمه و ... دسترسی دارن , همه قبول دارن که فارسی وان رو باید جلوش رو گرفت ولو با پارازیت! من نمی گم دانشمند ها شون رو ترور کنیم, اون افرادی شون که برای موساد و ... کار می کنن و نقشه می ریزن تا اینجا ترور انجام بدن رو ترور کنیم.

2) تعدادی معاند اسلام و نظام رو که دوست دارن برن خارج کشور , دولت اموالشون رو بخره و بفرسته برن و به همین اندازه از خارج افرادی رو که تعهد میدن به پایبندی به شیعه و نظام وارد کشور کنیم و تابعیت ایرانی بدیم. بالاخره بدن انسان هم که به مانند جامعه توحیدی هست ورودی و خروجی هایی داره !

3) اصل هفدهم قانون اساسی رو تغییر بدیم و تاریخ رسمی کشور رو هجری قمری کنیم دلایل اش هم در کتاب های علامه طهرانی هست.

4) آقا, شما با قشر ورزشکار و بدنه ی مردم و بازیگر و ... همه دیدار سالانه دارید غیر از طلبه ها و خصوصا اون هایی که از دانشگاه وارد حوزه شدن , هیچ جایگاهی در بیانات شما نداشته و ندارن ! اگر دنبال تحول در حوزه هستیم باید به طور رسمی در میان همه اقشار مردم روی طلاب ارزش گذاری بشود.

5) به دستور العمل جمع آوری زکات و وجوهات که امیرالمومنین در نهج البلاغه فرمودند باید عمل بشه و اگر به دنبال حکومت عدل اسلامی هستیم نباید بگذاریم حرف حضرت امیر علیه السلام زمین بماند. مثلا به عنوان پیشنهاد همون طوری که میان کنتور های آب و برق و ... می خونن , یک نفر بیاد ماه به ماه در بزنه , چند تا گاو صندوق هم داشته باشه یکی برای خمس یکی زکات مثلا یکی صدقه مثلا ولی خودش نباید کلید داشته باشد , بیاره تحویل بده به اندازه زحمتی که کشیده حقوق بگیره.

6) این تحقق سازمان امر به معروف و نهی از منکر که مورد تاکید امام بود, چی شد؟ چرا هیچ کس دنبال نمی کنه؟ طوری با این مسئله برخورد شده که انگار نه تنها اهمیتی زیادی نداره بلکه ظاهرا هیچ اهمیتی نداره ! باید از سفیران حوزه نیرو بگیرن , از سازمان تبلیغات , از ائمه جمعه , از موسسه امیر بیان ,  نماینده هایی از صدا و سیما و و و ... اولین و مهم ترین کارشون هم باید امر به معروف کردن خودشون باشه! ما نیاز به یک سازمان مستقل بسیار قوی هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت داریم تا تحقق سخنان مقام معظم رهبری رو در جامعه پیگیری کنه , سخنان رو در جای لازم شرح بده , تکرار کنه , امر کنه!

7) حکومت اسلامی می خوایم یا جمهوری اسلامی ؟ میزان حکم خداست یا رای ملت ؟! و ان تطع اکثر من فی الارض یضلوک عن سبیل الله هست یا این که هر کسی با هر انگیزه ای بیاد مسئول بشه به نظام کمک می کنه ؟! و هیچ گاه انتخاب مردم از صراط مستقیم خارج نمیشه ؟! اگر اولی درسته, انتخابات یعنی گمراهی مثل سقیه و جنگ احد و تحمیل بنی صدر به امام و ... اگر دومی درسته یعنی انتخابات کشکه ! چه جوریه من نمی فهمم؟!

8) همونطور که در صدا و سیما شبکه ای برای قرآن راه اندازی شده , شبکه ای هم برای دعا راه اندازه بشه به اسم مفاتیح یا المراقبات یا هرچی , یک شبکه ی تلویزیونی هم راه اندازی بشه مخصوص پخش مستقیم , خصوصا جلسات علنی مجلس و جلسات علنی دادگاه های قوه ی قضائیه , این خیلی کمک می کنه به جمهوریت نظام و انتخاب کاندیداهای شایسته تر. هرچند بعضی آقایان نماینده و قضات به مذاقشون خوش نیاد!

9) گفتمانی مطرح بشه راجع به آزادی ! همون طور که در مورد عدالت جلسه ای به نام اندیشه های راهبردی تشکیل شد. آزادی یعنی چی ؟! آزادی های اجتماعی و قانونی و ... ؟ یعنی مردم آزادن هر شغلی خواستن انتخاب کنن ؟  یعنی مخالفت با غلام و کنیز و این ها؟ اگر اینه که من افتخار می کنم غلام آقام باشم! خب ؟ فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره ! ولا یمکن الفرار من حکومتک ! آیا آزادی یعنی فردا روز قیامت هیچ حسابی نداره که شما چه رشته ی تحصیلی درس خوندی ؟ چه شغلی انتخاب کردی ؟ و ... ؟ , بنابراین شاید تو قانون اساسی حرف از آزادی ای در محدوده ی قانون و فقه زده بشه ولی در محدوده ی حساب و کتاب الهی کوچکترین افکار و نیات هم مورد سوال و حساب قرار می گیرند. پس "مردم در فلان مسئله آزادند" فقط و فقط به این معناست که اختیار دارند و جبر نیست ولی ابدا به معنای این نیست که هرکس اعتقادات خودش رو داشته باشه و هر چی دلم بخواد و ... در اسلام چنین آزادی ای نداریم.

10) آقا شما چرا اسم کسی یا گروهی رو نمی برید ؟! امام اسم می بردن , وقتی دیدند مجله ای منحرف رو فرمودند من آیندگان نمی خوانم ! ولی من ندیدم که شما هیچگاه اسمی از مثلا حلقه کیان برده باشید.

11) در انتخابات شوراها امسال گفتید چند نفر رو می شناختم رای دادم بقیه رو هم اعتماد کردم به یکی از این لیست ها! به نظرم ترویج این اعتماد کردن ها بیشتر به ضرر کشور باشه تا به نفع! با عرض معذرت ! مردم رو باید تشویق کرد به سمت تحلیل کردن به سمت تفکر , نه تقلید !

12) راه اندازی تبلیغات رسمی دولت , به این صورت که به تولیدی ها , فروش محصولاتشون رو تضمین بده مثلا بیاد به مردم بگه آقا محصول فلان رو ما کارشناسی بررسی کردم هم کیفیت اش از خارجی هاش بهتره هم قیمتش مناسبه , به شرط ثبات کیفیت و قیمت ما این محصول رو تا شش ماه دیگر تایید می کنیم , مثلا کسی که می خواد جهیزیه تهیه کنه اگر لیستی به این صورت از تولیدات با کیفیت داخلی دستش باشه , کمک بزرگی به اقتصاد کشورمون کردیم.

13) این جریان العلم سلطان که تو دانشگاه راه افتاده با این روایت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله که فرمودند انّما العلم ثلاثه : آیهٌ محکمه أو فریضهٌ عادلهٌ او سنّهٌ قائمه و ما خلاهنّ فهو فضل , من نفهمیدم چه جوری جمع میشه؟


یک عزیزی گفت که نباید از آقا انتقاد یا سوال کرد , چون اگر بابش باز بشه نمیشه جلوش رو گرفت , یا به این دلیل که شاید بنده با نیت نقد سازنده این موارد رو مطرح کرده باشم ولی نامحرم ها از همین نقد ها برای تخریب آقا استفاده خواهند کرد.

در جواب این بزرگوار عرض کنم که اگر این استدلال شما درست باشه دیگه از هیچ مسئولی در جمهوری اسلامی نباید سوالی پرسید چون بالاخره یه جوری به اسم اسلام شاید تموم شه ! ثانیا در مورد خود شخص آقا, اعتقاد من این هست که سوال کردن و انتقاد کردن از کارهای ایشون نه تنها منجر به تخریب نخواهد شد بلکه بعد از روشن شدن جواب , عزت و حکمت ایشان را بیش از پیش متوجه خواهیم شد چرا که فرمود: ان العزه لله و لرسوله و للمومنین.

ابوبکر

تذکر : تمام مطالب این پست از خیال بافی های خودم هست و هیچ منبع دیگری ندارد.

مهدی طائب می گوید ابوبکر یهودی بوده نفوذی بوده حدود 20 سال بدون لحظه ای ایمان آوردن در کمین بوده و ...

نه , این خلاف هست , اونها پیغمبر اکرم رو دوست داشتند و آمده که عمر در جریان فتح مکه گفت حال که دستمان بهشان رسید انتقام می گیریم ولی وقتی عفو پیغمبر را دید خوشش آمد و اظهار پشیمانی کرد.

اینها بعد از پیامبر مصلحت اندیشی کردند و "صالح مقبول" رو به جای اصلح انتخاب کردند چون علی علیه السلام جوان 33 34 ساله بود , تجربه اجرایی و مدیریتی نداشت! همیشه می خندید و خلاصه مقبولیت اش کم بود زیرا دافعه زیاد داشت و در جنگ ها و غزوه ها بسیاری از از قبایل مختلف کشته بود و مردم از او کینه داشتند.

پس مصلحت ایجاب می کرد برای حفظ حکومت فردی مسن تر با مقبولیت بیشتر انتخاب کنند که سوابق اش هم بد نباشد چون خیال می کردند علی علیه السلام آنچنان قاطع است که هیچ انعطافی ندارد پس کسی تاب تحمل حکمرانی او را نخواهد داشت.

در جریان فدک این ها دیدند حضرت زهرا سلام الله علیها از این ها زمین می خواهد و به نام دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله دنیا طلبی می کند و فدکی را می خواهد که پیغمبر فرمود : "ان الانبیا لم یورثوا دینارا و لا درهما ولکن ورثوا العلم". هر چه حضرت زهرا سلام الله فرمود قرآن می گوید "و ورث سلیمان داود" می گوید "یوصیکم الله فی اولادکم للذکر مثل حظ الانثیین" و ... فایده نکرد!

جواب اشکال چه بود ؟! روایت قطعی و صحیح (کافی جلد 1 ص 34) پیغمبر اکرم را که "ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی"کنار می گذاشتند و فدک را تقدیم دخت او می کردند ؟! اگر من و شما جای ابوبکر بودیم چه کار می کردیم ؟

شاید گفتند: حتما ارث سلیمان از داود ارث علمی بوده نه مال و اموالش , تو هم ای دخت رسول الله برو و آتش تفرقه در حکومت نینداز , آن هم برای مال دنیا ! ( البته هدف حضرت زهرا این بود که به ابوبکر بگوید: ام انتم اعلم بخصوص القرآن و عمومه من ابی و ابن عمی ؟! (منبع: کتاب صحیفه فاطمیه) , پس حال که در فهم قرآن و اسلام عالم تر نیستی حق نداری خلافت را غصب کنی. )

و خلاصه عمر لحن تند حضرت زهرا را تحمل نکرد و شد آنچه نباید می شد!

چرا حرف فاطمه زهرا را قبول نکردند؟ چرا حضرت نتوانست افرادی را که در آن جلسه بودند مجاب کند؟!

امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در چهل حدیث صحفه 421 جواب اشکال را این گونه می دهند: حدیث در این مقام است که ولادت علما از انبیاء ولادت ملکوتی است و به حسب این مقام روحانیت , ارث آنها غیر از علم و معارف چیز دیگری نبوده تا به فرزندان برسد, نه این که در مقام عالم ملک ارث مادی نداشته باشند!

آری , نه تنها ابوبکر و عمر بلکه امروزه نیز بسیاری از افرادی که ملکوت و مجردات و فلسفه و عرفان و ... را نمی فهمند, قدرت علمی آن را ندارند و نمی دانند که چگونه باید بین بعضی روایات معتبر و آیات هماهنگی برقرار کرد جایگاه هر حدیث کجاست , در تزاحم های ظاهری آیات و روایات گیر می کنند و گاهی تکذیب , گاهی اعتراض بر دیگر علما و گاهی سیلی به گوش حضرت زهرا !

آری عزیزم , این است دلیل آن که ابوبکر روایات را جمع کرد و سوزاند !! و هیچ گاه نفهمیدند و نمی فهمند که تکیه زدن به جایگاه رسول الله در قد و قواره ی آنها نیست.

کامنت ها و پاسخ ها در ادامه مطلب

نیت روزه

این پست از المراقبات میرزا جواد آقای ملکی تبریزی رضوان الله تعالی علیه می باشد ( با اندکی تغییر ) :

روزه داران از جهت نیت به چند دسته تقسیم می شوند:

1)     1) عده ای از مردم هستند که نیتشان در روزه , خدا نمی باشد , اینان برای غیر خدا روزه می گیرند. به عنوان مثال به خاطر ترس از مردم و یا برای رسیدن به منفعتی از جانب آنان یا از روز عادت روزه می گیرند.

2)     2) عده ای از روزه داران در نیت خود , موارد بالا را با کمی ترس از مجازات خدا یا امید به پاداش الهی در آمیخته اند.

3)     3) عده ای نیتشان از روزه , فقط به خاطر ترس از عذاب خدا و امید به پاداش و ثواب خدا می باشد که بیشتر مردم نیتشان از گرفتن روزه , همین است.

4)     4) عده ای هم نیتشان علاوه بر ترس از عذاب و امید به پاداش , جلب رضای خدا و تقرب به درگاه او نیز می باشد.

5)     5) و دسته پنجم کسانی اند که تنها نیتشان از گرفتن روزه , قرب و رضا و خشنودی خداوند می باشد.

نیت در عبادت

عده ای می گویند : "شایسته این است که نیت به کمال رسیدگان , شوق به پاداش و یا ترس از عذاب و یا کسب مقام قرب و رضا و لقای خدا نباشد , بلکه نیت آنان باید فقط این باشد که چون خدا را شایسته عبادت می بینند او را عبادت کنند و چنین کسانی که خدا را اینگونه می پرستند , عبادتی را که برای رغبت و میل به رضای خدا انجام شود ناقص می بینند و چنین عبادتی را عبادت نفس می خوانند" !

من فکر نمی کنم که هیچ پیامبری یا ولی ای یا فرشته ی مقربی , عمل خود را اینگونه خالص کرده باشد و فکر نمی کنم که اینان, عملی را که به قصد خشنودی و تقرب به خدا و نزدیکی به او انجام شده باشد , عبادت نفس حساب کنند و این هم جزء افراط های عرفاست که عملی را که برای رضای خدا و تقرب به او باشد هم قبول نداشته و عبادت نفس خوانده اند.

بله , پیش آمده که گاه اولیای خدا در بعضی حالات و تجلیاتشان , عملی را فقط به خاطر شایستگی خداوند متعال و یا عبادت او انجام داده باشند و نیت تقرب و خشنودی خدا را فراموش کرده باشند اما هیچ کدام از پیامبران , به طور دائم چنین حالتی را هرگز نداشته اند , چه رسد به غیر آنها و به طور قطع این عمل از عملی که به نیت تقرب و رضای خدا انجام شود با فضیلت تر نیست , و چگونه چنین چیزی ممکن است در حالی که بالاتر از عبادت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و حضرت امیر مومنان امام علی علیه السلام عبادتی وجود نداشته وروایات حاکی از آن است که بیشتر اعمال و عبادات پیامبر خدا صلی الله علیه و آله  و امام علی علیه السلام به خاطر خشنودی خداوند و اجر و پاداش بوده و چه ایراد و اشکالی دارد اگر ترس از مجازات خدا هم جزئی از نیت آنها بوده باشد؟ زیرا کسی که یاد خدا به حدی بر او غلبه می کند که از ترس عذاب جهنم غش می کند, حتما ترس از عذاب در نیتش تاثیر داشته است.

در بیان حضرت امیر علیه السلام که فرمودند: "ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک بل وجدتک اهلا لعبادة فعبدتک" , سید بن طاووس در اقبال می گوید: "کسی که خدا را به خاطر ترس از عذاب عبادت کند انسان پستی است" همانطور که خودش روشن کرده منظورش کسی است که اگر ترس از عذاب نبود, خدا را اصلا نمی پرستید , زیرا این عمل خلاف صفات نیک است.

برخی از بزرگان از روی غفلت و بی خبری گفته اند : "عبادتی که از روی ترس جهنم یا به طمع بهشت باشد , باطل است." و این چنین غفلت و بی خبری از بزرگان بعید نمی باشد زیرا که در این غفلت برای آنان , حکمتی الهی نهفته است.

این مطلب رو با این سخنان حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی  علیه ) مقایسه کنید.

انتخابات آری یا نه ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

در پست "ما با ولایی نبودن دموکراسی را بر ولی فقیه تحمیل کرده ایم" حدود 5 6 اشکال به رویکرد انتخابات بیان شد و آقای وحید جلیلی در جشن دفاع از جمهوریت نظام صحبت هایی کردند که جواب اون رو در نقد دفاعیات وحید جلیلی از جمهوریت آوردم و به سایت ایشان فرستادم ولی جوابی نیامد.

خب ببینیم نظر قرآن کریم راجع به معیار قرار دادن نظر مردم چیست؟

آیه مبارکه 116 از سوره «انعام» که مى‏ فرماید:«وَ اِن تُطِعْ اَکْثَرَ مَنْ فِى اْلاَرْضِ یضِلّوکَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ اِنْ یتَّبِعونَ الاَّ الظَّنَّ وَ اِنْ هُم الاّ یخْرُصونَ» [و اگر از اکثریت مردم کره زمین اطاعت کنى، تو را از راه خدا گمراه خواهند کرد، که آنان جز از «ظنّ» تبعیت نمى‏ کنند و جز «گمانه زنی» نمى ‏ورزند]. 

و یا در آیه مبارکه 78 از سوره «زخرف» مى‏ فرماید: «لَقَدْ جِئْناکُم بِالْحقّ ولکِنَّ اَکْثَرَکُمْ لِلْحقّ کارِهونَ» [ما حقّ را براى شما آوردیم، امّا اکثریت شما مردم از حقّ کراهت داشتید]. «کراهت از حقّ» در اینجا صفتى است که قرآن براى اکثریت ذکر مى ‏کند.

و یا در آیه مبارکه 106 از سوره «یوسف» مى‏ فرماید: وَ ما یؤْمِنُ اَکْثَرُهم بَاللّهِ اِلاّ وَ هُم مُشْرِکونَ» [و اکثریت مردم به‏ خدا ایمان نمى‏ آورند مگر آنکه مشرک هستند]. این آیه مبارکه ناطق بدین معناست که ایمان اکثریت مردم درآمیخته با شرک است.

و در آیات دیگر اجمالاً اکثریت خلق را به صفاتى از این قبیل متّصف مى ‏دارد: «اَکْثَرَ النّاسِ لا یشْکُرونَ» (243 بقره)؛ «اَکْثَرَ النّاسِ لا یعلَمونَ» (187 اعراف)؛ «اَکْثَرَ النّاسِ لا یؤمِنونَ» (17 هود)؛ (اَکْثَرکُمْ فاسِقونَ) (59 مائده) ؛ «اَکْثَرُهُم لا یعْقِلونَ» (103 مائده) ؛ «اَکْثَرَهُم یجْهَلُونَ» (111 انعام) ؛ «وَ ما یتَّبعُ اَکثَرُهُم اِلاّ ظَنّاً» (36 یونس) ؛ «اَکثَرُهُمُ الْکافِرونَ» (83 نحل)... و بالاخره مجموعه آیات قرآن درباره «اکثریت» حکایت از این دارد که تمایلات اکثریت نه تنها با حقّ سازش ندارد، بلکه غالباً متناقض آن است.

در جلد هفتم ترجمه تفسیر «المیزان» صفحات 172 و 173 آمده است: «و اینکه گفتیم روش اسلام به پیروى از حقّ است، نه سازش با تمایلات مردم، از روشن‏ترین مطالبى است که از قرآن مجید بدست مى‏ آید.
مى ‏فرماید: «هُوَ الَّذى اَرْسَلَ رَسولَهُ بِالهُدى‏ و دینِ الْحقِّ» (توبه 33) و مى‏ فرماید: «وَاللّهُ یقْضى بِالحقّ» (مؤمن 20) و در توصیف مؤمنین چنین مى‏ فرماید: «وَتَواصَوا بِالْحَقِّ»(عصر3) و مى‏ فرماید: «لَقَد جِئناکُم بِالْحقّ وَلکنَّ اَکْثَرَکُم لِلْحقّ کارِهونَ» (زخرف 78). در این آیه اعتراف کرده است که «حقّ» سازشى با تمایلات اکثریت و هوى‏ و هوسهاى ایشان ندارد و سپس لزوم موافقت با اکثریت و هواهاى ایشان را به‏ نام اینکه موجب فساد است رد نموده مى ‏فرماید: «بَل جائَهمْ بِالْحقِّ وَ اَکثَرُهُمْ لِلْحقِّ کارِهون. وَلَوِ اتَّبَعَ الْحقُّ اًهْوائَهُم لَفَسَدَت السّمواتِ والْاَرضُ و مَنْ فیهنَّ بَلْ آتَیناهُم بِذِکْرِهِمْ فَهُم عَنْ ذِکْرِهِمْ مُعرِضونَ» (70 و 71 مؤمنون). [ بلکه در (کمال عقل) دین حقّ را بر آنها آورده ولیکن اکثر آنها از حقّ متنفرند و اگر حقّ تابع هواى نفس آنان شود، همانا آسمان و زمین و هرچه در آنهاست فاسد خواهد شد. بلکه ما براى تذکّر آنها قرآن را فرو فرستادیم و آنان بناحقّ از او اعراض کردند].و ما مى‏ بینیم که جریان حوادث و روزافزون شدن حجم فساد، مفادّ این آیه را تصدیق مى‏ کند».

این که امام راحل رضوان الله تعالی علیه فرمودند میزان رای ملت است یعنی با فرض پذیرش انتخابات , میزان در آن رای ملت است , قطعا بیان ایشان مطلق نیست.

انتخابات بر پایه دموکراسی بنا شده است , در کتاب پرسش ها و پاسخ هایی درباره اسلام و دموکراسی , دموکراسی را حکومت مردم بر مردم تعریف کرده اند که عملا چیزی جز حکومت اکثریت ( نصف +1 ) بر اقلیت ( نصف -1 ) نیست.

در مقدمه همان کتاب , حجت السلام و المسلمین خسروپناه گفته اند: اگر دموکراسی به این معنا تلقی شد که خواست و رضایت اکثریت مردم منشا قوانین شود , با اسلام منافات دارد , اما دموکراسی به معنای برابری فرصت ها برای افراد جامعه به منظور برخورداری از آزادی و ارزش های اجتماعی, با اسلام سازگار است.

دموکراسی لزوما به معنای برخورداری از ارزش های اجتماعی برابر نیست اصلا! از نظر مادی  دموکراسی به معنای برابری در رفاه مادی نیست , همچنین "ان اکرمکم عند الله اتقاکم" ما ارزشی غیر از تقوا نداریم و پر واضح است که همه پرسی لزوما تقوای مردم رو زیاد نمی کنه! حتی از طرفی آیا در کشور ما انتخابات منشا قوانین نیست ؟ یعنی تمام لایحه های دولت و نمایندگان مجلس , نمایندگان شورای شهر که همه توسط انتخابات بر سر کار اومدن هیچ کدوم به هیچ وجه منشا قوانین داخلی یا کشوری نیستند ؟!

در ادامه کتاب آمده :

در دموکراسی کلاسیک, رای اکثریت مردم را معیار حق از باطل می دانند زیرا هر انسانی در هر شرایطی منفعت خود را می طلبد پس ممکن نیست که جمعی از انسان ها در کنار هم به چیزی جز سود خود و اجتماع خود بیندیشند پس اگر جامعه ای چنین شد همواره رو به جلو خواهد رفت و خطاهایش بسیار اندک خواهد بود.

اشکال : هر چند هر انسانی منفعت شخصی خود را بجوید ولی اولا انسان های وارسته از نفع های مادی خود می گذرند , ثانیا منفعت طلبی جمعی منافات با این ندارد که جمع در تشخیص مصداق اشتباه کنند و یا عده ای سود جو بتوانند منفعت مردم را بهانه کرده و با وعده ها و ... سر مردم کلاه بگذارند.

چند اشکال دیگر آمده :

اگر تنها به بزرگسالان حاضر حق رای دهیم , حقوق خردسالان یا غائبان را نادیده گرفته ایم زیرا مگر بزرگسالان حاضر بر خردسالان یا غائبان وکالت دارند ؟ یا ولایت دارند ؟ بلکه هیچ کدام.

اشکال ساتوری : دموکراسی به معنای دقیق کلمه وجود ندارد زیرا در هیچ جای جهان قدرت روزانه و مستقیما در دست مردم نیست زیرا در فاصله زمانی بین دو انتخابات , مردم حق حاکمیت خود را در اختیار نمایندگان گذاشته اند و خود تصمیم گیر نیستند.

اشکال کوهن : تعریف دموکراسی پارادوکس مفهومی دارد زیرا نه حکومتی بدون فرماندار وجود دارد و نه حاکمی بدون رعیت. در دموکراسی مردمی که قدرت را اعمال می کنند همیشه همان مردمی نیستند که قدرت بر آنها اعمال می شود.

بریم ببینیم بیانات مقام معظم رهبری امام خامنه ای دام ظله العالی در مورد انتخابات چیست؟

قبلش یه تذکر بدم : سوء ظن به ولی فقیه گناه کبیره است , منبع این تذکر خودم ام !

آقا می فرمان: انتخابات همیشه مهم است. همه باید تلاش کنند که ان‌شاءاللّه این انتخابات، پرشور و با حضور عمومی مردم انجام بگیرد. این موجب میشود که کشور، هم مصونیت پیدا کند، هم اقتدار پیدا کند، هم امنیت پیدا کند. حضور مردم، تهدید دشمنان را از بین میبرد.

اجتماع مردم حول این نظام، مایه‌ی عزت و برکت کشور و برکت نظام و برکت خود آن مردم است. مردم کمک میکنند به این که نظام عزت پیدا کند؛ خود این، عزت مردم است؛ خود این، مصونیت و امنیت مردم است؛ خود این، امکانی است برای حل همه‌ی مشکلات مردم؛ این را باید دانست؛ این یک فرمول کلی است. بنابراین انتخابات که مظهر حضور مردم است، باید پرشور برگزار شود.

حضور مردم است که به نظام اسلامى و به کشور عزیز ما مصونیت میبخشد. حضور مردم است که عوامل قدرت و قوّت را در درون ما تقویت میکند: علم ما پیشرفت میکند، بصیرت ما پیشرفت میکند، سازوکارهاى مدیریت ما پیشرفت میکند - همچنان که در طول این سالها پیشرفت کرده است - این به خاطر حضور مردم است، به خاطر انگیزه‌هاى مردم است؛ میخواهند این انگیزه‌ها نباشد، لذا دشمنان سعى میکنند انتخابات را بى‌رونق کنند.

سخنان امام خامنه ای در سال 92:

در نظام اسلامی یعنی مردم سالاری دینی ، مردم انتخاب می کنند تصمیم می گیرند مردم سرنوشت اداره ی کشور را به وسیله ی منتخبان خودشون در اختیار دارند اما این خواست این انتخاب این اراده در سایه ی هدایت الهی هرگز به بیرون جاده صلاح و فلاح راه نمی برد از صراط مستقیم خارج نمی شود و این هدیه ی انقلاب اسلامی است به ملت ایران.

انقلاب راه خود را مسیر مستقیم خود را به قدرت روز افزون تا امروز ادامه داده است و همه ی کسانی که با انگیزه های مختلف در درون این نظام قرار گرفته اند خواسته یا نا خواسته به توانایی های این نظام کمک کرده اند به این حقیقت بایستی با دقت نگاه کرد این ظرفیت عظیم ناشی از همین جمهوریت و اسلامیت است از همین مردم سالاری دینی و اسلامی است این است که این ظرفیت عظیم را به وجود آورده است و راز ماندگاری و مصونیت و آسیب ناپذیری جمهوری اسلامی هم این است و این را جمهوری اسلامی در ذات خود دارد و ان شاء الله همواره آن را حفظ خواهد کرد.


جمع بندی :

خب ما برای حکومت اسلامی نیاز به تعیین حاکم از جانب خداوند و همچنین بیعت مردم داریم یعنی هر دو طرف باید باشد, هم تایید خداوند متعال باشد و هم همراهی و بیعت مردم , هر کدوم نباشه کار لنگ می زنه.
منتها قبلا هم گفتم , رای دادن در انتخابات با بیعت اسلامی خیلی فرق داره , در بیعت دینی مردم تصمیم گیرنده برای شیوه ی کار مسئولین نیستن و آزادی مردم برای انتخاب کاندیداها با سلایق مختلف یعنی همین , همچنین اونجا هر موقع مسئول یا والی یا حاکم خلاف قانون یا شرع انجام داد می تونن بلافاصله بیعت شون رو پس بگیرن ولی در انتخابات این طور نیست و تفاوت های دیگه ای که اینجا آمده.

تاکید امام خامنه ای برای حضور مردم در انتخابات برای تقویت امنیت خارجی هست برای جلوگیری از لگدپراکنی منافقین داخلی هست برای به صحنه آوردن مردم جهت ایجاد اتحاد و وحدت مسلمین هست , برای انگیزه دادن به مردم و به فکر وادار کردن اونها هست و ... , خب سوال مهم این هست که اگر ما مردم خودمون با روشن گری , راهپیمایی , امر به معروف و ... این اهداف رو بر آورده می کردیم آیا باز هم نیازی به دموکراسی بود ؟!!

نتیجه نهایی : ما مردم با کم کاری , کاهلی و ولایی نبودن مون, دموکراسی رو به ولی فقیه تحمیل کرده ایم!
البته این که آقا گفتن هر کسی با هر انگیزه ای بیاد به نظام کمک می کنه رو من نفهمیدم!

کامنت ها و پاسخ هاشون در ادامه مطلب

حماسه اقتصادی پول دار کردن مردم نیست ترویج فرهنگ معیشت دینی است

بسم الله الرحمن الرحیم

وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ (1) الَّذِی جَمَعَ مَالاً وَعَدَّدَهُ (2) یَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ (3) کَلَّا لَیُنبَذَنَّ فِی الْحُطَمَةِ (4)

وای بر هر عیب جوی طعنه زننده! کسی که ( تفکری که ) مالی جمع می کند و می شمرد , خیال کرده است که مالش او را جاودانه خواهد کرد , هرگز ! بلکه به زودی در آتشی خرد کننده پرتاب می شود.

حماسه اقتصادی به این نیست که مردم آنچنان مرفّه بشن که هر چی خواستن یک کنترل بدن دستش یک دکمه فشار بده براش حاضر شه! به ترویج فرهنگ قناعت در جامعه است به زدن ریشه های طمع مادی است.

تکنولوژی و توسعه ای که مفید برای رشد اخروی و افزایش معنویت مردم نباشد , سقوط است! ما با مدرنیته ای که مقدمه رشد روحانی نباشد مخالفیم.

سازمان امر به معروفی باید تا مردم را به سمت عملیاتی کردن خواسته های اقتصادی امام خامنه ای توصیه کند , مردمی که ولی فقیه شان به آنها می گوید: "وقتی کالای داخلی, مشابه نمونه خارجی اش هست خارجی نخرید" ولی آنها به حرف نمی کنند یا نهی از منکر نمی کنند چنین مردمی قطعا مستحق غوطه ور شدن در تورم و بلا اند !

اصلاح اقتصاد یک بُعد شخصی دارد و یک بعد اجتماعی , در بعد شخصی راه حل زهد و قناعت و ایثار هست هر چند در بعد اجتماعی افزایش ثروت بیت المال مسلمین باشد.

وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالغ امره و قد جعل الله لکل شیء قدرا

بنا بر نص صریح این کریمه که می فرماید اگر کسی تقوای الهی داشت خداوند از جایی که فکرش را هم نمی کند به او روزی می دهد پس اگر خداوند کسی را که روزی بخواهدنرساند قطعا از کمبود تقوا اش است! در مورد یک ملت هم همین هست اگر ملتی دچار فقر شد, در حقیقت مجموعه ی آن ملت کمبود تقوا دارند و متقین مردم دیگران را امر به معروف نکرده اند. اگر تعداد افرادی که به خمس و زکات و صدقه کم توجهی می کنند در کل جامعه زیاد شود نتیجه اش افزایش مشکلات ملی است!

یکی از کاندیداهای نادان می گفت اگر پدری به فرزندش بگوید پول ندارم بی آبروست و شرمنده! نمی داند طلابی هستند که از سهم هزینه ی زندگی شان به دیگران می بخشند و خانواده خود را به صرفه جویی و صدقه دعوت می کنند! باید برود داستان زندگی حضرت آیت الله العظمی قاضی طباطبایی, کوه توحید را (در بیانات آقا 89/8/4 ) بخواند , که حتی هزینه ی زایمان همسرش را نداشت و نداد در حالی که کیمیا بلد بود!

پست های قبلی وبلاگم در مورد این که فقرا بیشتر سختی نمی کشند نوشتم.
این سخنان حجت الاسلام پناهیان در مورد رزق رو روزی را بخوانید!

در همین راستا بیانی از استاد یزدان پناه : ( منبع + )

رئیس جمهور حتی اگر یک اقتصاد دادن کامل باشد خیال می‌کنیم یک اقتصاد دادن باید مملکت را بگرداند؟ رئیس جمهور باید مجموعه‌ای از اقتصاددان ها را تحت رویکردی صحیح جمع نماید. بعضی از این آقایان عملگرا هستند، ما ضربه شدیدی از همین عمل گرائی خورده‌ایم، صرف اینکه بخواهیم کار کنیم ندانیم نتیجه فرهنگی آن چه می‌شود، نتیجه سیاسی آن چه می‌شود، فقط اینکه یک کارآمدی برای نظام درست کنیم، هر نوع کارآمدی با نظام نمی‌سازد! به عنوان نمونه ما رفاه مطلق را می‌خواهیم یا رفاه نسبی؟بعضی می‌گویند رفاه مطلق چه اشکالی دارد، به نظر بنده رفاه مطلق با کارآمدی نتیجه سوء برای نظام دارد. رفاه مطلق را هیچگاه دین نخواسته است؛  از آنجائی که مضر برای انسان است، لازمه رفاه مطلق، طغیان است، عدول از شریعت است و خیلی چیزهای دیگر، حدأقلی هستند کسانی که بخواهند از این آسیب رهائی بیابند، خوب کارکردن با یک رویکرد نادرست مطلوب ما نیست.

آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه:

داشتن وسایل راحتی و رفاه، غیر از راحتی و رفاه و آرامش دل است.
الا بِذکر الله تطمئن القلوب...
تنها وسیله آرامش دل، ذکر الله است
ولی ما بر اسباب تکیه می کنیم و از مسبّبُ الاسباب غافل هستیم.

امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه ):

ملت به خوبی دریافته اند که مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست و انها که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و ازادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه هستند.

من باز هم میگویم همه مسئولان نظام و مردم ایران باید بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی تان بیرون نبرند ارام نخواهند نشست نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با انان رنجور همیشه با بصیرت و چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و انان را ارم نگذارید که اگر ارام گذارید لحظه ای ارامتان نمیگذارند.

 با جدیت به تحصیل علوم و کسب معارف و بهره وری از استعداد های الهی خود  بپردازید و هیچ گاه سلاح مبارزه با ظلم و استکبار و استضعاف را بر زمین نگذارید و دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا را شعار خود سازید.

من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام می کنم که اگر جهان خواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند , ما در مقابل همه ی دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست, یا همه آزاد می شویم و یا به آزادی بزرگ تری که شهادت است می رسیم ... بغض و کینه انقلابی تان را در سینه ها نگه دارید , با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزی از آن شماست.

جدایی فقه و عرفان

بی قرار نام کتابی است که مختصری از احوالات و بیانات حضرت آیت الله میرزا جواد آقای ملکی تبریزی - رضوان الله تعالی علیه - در آن بیان شده است , مثلا :

درس فقه می گفت. روزی به مناسبت, خواست نکته ای اخلاقی بگوید, یکی از حاضرین اعتراض کرد: آقا این جا درس فقه است نه عرفان! میرزا جواد آقا که دستانش را به هم چسبانده بود در حالی که آن ها را از هم دور می کرد, گفت : تمام مشکلات ما از وقتی شروع شد که عرفان و فقه از هم این طوری شد.

و چه خوش فرمود رهبر فرزانه: عرفان فقه اکبر است.

یکی دیگه از کتاب های فوق العاده ی ایشون کتاب باده گلگون است.

حتما تقریظ علماء بر کتاب المراقبات رو ببینید.

سواد بدون وحی ضررش بیشتر است

ین بیانات مقام معظم رهبری در 29 آذر 91 هست:

بزرگداشت کسانى از قبیل قطب‌الدّین شیرازى کار بسیار مفیدى است. من در ذهنم بود که پزشکها زرنگى کردند و قطب شیرازى را برده‌اند به عالم پزشکى؛ چون ایشان در درجه‌ى اوّل فیلسوف است، شاگرد خواجه نصیر و شارح شرح حکمت‌الاشراق و اینها است؛ و البتّه طبیب هم هست، طبیب برجسته‌اى است؛ [و هم‌] منجّم است، ایشان در ساخت رصدخانه‌ى معروف مراغه سهیم بوده؛ یعنى یک انسان بزرگى است. ما توجّه بکنیم که دانشمندان بزرگ ما در دورانهاى مختلف اسلامى، در رشته‌هاى مختلف تبحّر داشته‌اند؛ صِرف این نبود که یک لقمه از اینجا، یک لقمه از آنجا، یک لقمه از آنجا؛ نه، ایشان در عالم پزشکى یک آدم برجسته است؛ همان طور که اشاره کردید، مهمترین شرح قانون بوعلى را او نوشته؛ در زمینه‌ى فلسفه، یک فیلسوف است به معناى حقیقى کلمه؛ در زمینه‌ى نجوم و هیئت، یک انسان وارد و متخصّص است؛ ادیب است، شاعر است: شعر عربى، شعر فارسى؛ و شاید علوم دیگرى. یعنى این نکته مورد توجّه باشد که تخصّص‌گرایى به معناى محدود کردن ذهن و فکر انسان، یک نکته‌ى برجسته‌اى نیست که همین‌طور تخصّص ها پشت سر هم همدیگر را میشکافند، یک تخصّص کوچکترى، دائره‌ى محدودترى به‌وجود مى‌آید؛ به یک معنا به‌خاطر رسیدگى به وضع زندگى (مادی و دنیوی) انسان در آن تخصّص خاصْ چیز خوبى است، امّا به یک معنا محدود کردن انسان است چون ظرفیّت ذهن انسان خیلى وسیع است و میتواند در همه‌ى این امور صاحب‌نظر باشد. اینجور نباشد که کسى که پزشک است، مثلاً در زمینه‌ى علوم دینى یا در زمینه‌ى فلسفه، یک آدم عامى‌اى محسوب بشود؛ نه، چقدر خوب است که یک پزشک، در زمینه‌ى علوم دیگر در زمینه‌ى علوم عقلى، در زمینه‌ى علوم دقیقه، مسائل گوناگون طبیعى حدّاقل صاحبِ اطّلاع باشد و این کار را ما بتوانیم در کشورمان پیش ببریم. البتّه به معناى تعطیل کردن تخصّصها به‌هیچ‌وجه نیست، بلکه به معناى بهره‌مند کردن ذهن متخصّصین از محیط هاى فراتر از حدّ تخصّص آنها است.

امام هفتم علیه السلام فرمود: چون رسول خدا (ص) وارد مسجد شد دید جماعتى گرد مردى را گرفته‏اند فرمود: چه خبر است گفتند علامه‏ ایست. فرمود: علامه یعنى چه؟ گفتند: داناترین مردم است بدودمان عرب و حوادث ایشان و به روزگار جاهلیت و أشعار عربى. پیغمبر فرمود: اینها علمى است که جاهل به آن را ضرری ندهد و عالمش را سودى نبخشد، سپس فرمود: همانا علم سه چیز است: آیه محکم (اصول عقاید) ، فریضه‏ عادله‏ (علم اخلاق) ،سنت قائمه (احکام شریعت)، و غیر از اینها فضل است.

عارف خبیر و دانشمند بصیر مرحوم فیض کاشانى چنین فرماید پیغمبر (ص) با جمله‏ لا یضر من جهله به مردم فهمانید که معلومات این شخص که علامه‏ اش میخوانید در حقیقت علم نیست بلکه علم حقیقى آنست که دانستنش براى معاد و قیامت مفید باشد و ندانستنش در آن روز زیان دهد نه آنچه را که عوام مردم بپسندند و وسیله جمع مال شود.

شیخ طوسى از قول قتاده میفرماید: امام صادق علیه السلام میفرماید: همه علم مردم را چهار قسم دیدم: اول اینکه خدایت را بشناسى دوم- بدانى چه مصالحى در ساختن تو بکار برده. سوم بدانى از تو چه خواسته. چهارم آنچه ترا ز دینت خارج کند بشناسى، (ادامه قول شیخ طوسی:) و خلاصه علم مفید از نظر قرآن و پیغمبر و امام صادق در اطراف همین مطالب دور میزند و علوم دیگر در آنها زیادیست.

حضرت آیت الله بهجت - رضوان الله تعالی علیه - در کتاب در محضر می فرمایند:

تدریس و تعلیم و تعلم انسان ها , مخصوص انبیا علیهم السلام است و علم و سواد بشر بدون وحی و تعلیم انبیا علیهم السلام ضررش بیشتر از نفع آن است. با سواد می شوند که با آپولو کجا بروند؟ آنجا چه کار کنند ؟ به چه انگیزه می روند؟ که در برابر دشمن موضع بگیرند و او را بهتر هدف قرار دهند !

خیلی جالبه که رفته بودم جایی بهشون گفتم شما شیعه هستی ! قرآن روایت اینها.

برگشت گفت قرآن هم خوب هست ولی من می خوام شهید شهریاری بشم ! برای بالا بردن عزت ایران ( نه اسلام لزوما ) و شهید احمدی روشن شدن و اینها , چندان نیازی به روایت نیست !!!

خدا عاقبت همه ما رو به خیر کنه و نیت های ما را اصلاح تا جزء این ها نباشیم:
الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا. ان شاء الله

از تقلید توبه می کنم

در علم منطق دو یقین داریم یکی به معنای اعم  که به اعتقاد جازم می گویند هر چند مطابق واقع نباشد! هر چند از روی تقلید باشد نه تحقیق! هر چند اعتقادی زوال پذیر باشد! و دیگری یقین به معنای اخص است که مطابق واقع همراه تحقیق بدون تقلید و زوال ناپذیر است.

تقلید جاهل از عالم که در شرع آمده و بر ما واجب است عمل بر اساس همین یقین به معنای اعم ( این است و جز این نیست ) است و جالب اینجا که این یقین آنچنان پایه ی سستی دارد که با عوض کردن مرجع تقلید تعداد زیادی از احکام عوض می شود!

امام صادق علیه السلام می فرماید : دل هیچ گاه به باطل یقین نمی کند! و این یعنی یقینی که مطابق واقع نباشد ظنی بیش نیست هر چند ما خیال کنیم 100 درصد به درست بودنش مطمئن ایم !

حضرت آیت الله عظمی بهجت ( رضوان الله تعالی علیه ) در کتاب در محضر بیانی دارند با این عنوان:

خوب چشم هایتان را باز کنید

کلامی که از غیر معصوم -علیه السلام- باشد از هر بزرگی باشد نباید به آن صد در صد اعتماد کرد , بلکه باید احتمال خلاف و خطا در آن داد. حتی کلام معصوم -علیه السلام- هم هفتاد محمل دارد که بدون فحص ( بررسی ) از معارض ( مخالف ) و صوارف آن , نمی شود به آن بدواً ( ابتداءً ) اعتماد , و به ظاهر آن عمل نمود.

بنابراین, اولین تنبیه برای کسی که می خواهد چیزی بفهمد آن است که هر کلامی دید یا شنید, از هر بزرگی که بود, باید باید احتمال بدهد که کلام او خطا باشد. صرف این که صاحب این کلام و گوینده ی سخن بزرگ بزرگوار است نباید و نمی شود به آن اعتماد کرد. با اعتماد به غیر , کار را مگذرانید زیرا آنان که معصوم نیستند.

آقایی می گفت: به آخوند خراسانی -رحمة الله- خیلی اعتماد داشتم ولی دیدم در بعضی از جاها چنگالم به او می خورد-کنایه از این که می توانم به بعضی از نظریه های او اشکال وارد کنم- اکنون اگر بگوید ماست سفید است, خوب نگاه چشمم را باز می کنم که ببینم آیا مقداری زرد است یا نه؟

الشیطان یعدکم الفقر

فقر:
برهان: روزی هرکسی تقدیر شده چون قضا و قدر هر چیزی به دست خداست و این بدیهی است و با اندک توجهی تصدیق می شود. بنابر این روزی به طور عادلانه بین ما تقسیم شده و هرگونه تلاش برای زیاده خواهی, بیهوده و  منجر به حرام خواری است.

قرآن کریم:
و هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر این که روزی آن بر عهده ی خداست هود آیه 6
علامه طباطبایی در تفسیر آیات 26 و 27 سوره آل عمران می فرمایند:
هر انسانی که با حرام روزی می خورد, سهمی و رزقی از حلال دارد, برای این که ساحت مقدس خدای متعال منزه از آن است که رزق انسان را حقی ثابت بر عهده ی خود کند, آنگاه از مسیر حرام او را روزی دهد و در عین حال او را از خوردن حرام نهی کند و در آخرت هم عقاب بفرماید.

در حدیث معروف معراج آمده:پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در شب معراج به مردمانی برخورد که به کاری عجیب و غیر معمول مشغول بودند. در پیش روی آنها غذاهایی آلوده و ناپاک و هم چنین غذایی پاکیزه و معطر قرار داشت، اما آنها غذای آلوده و ناپاک را می خوردند و طعام های پاک را فرو می گذاشتند. پیامبر پرسید: اینها که هستند؟ جبرئیل پاسخ داد: اینان مردمانی از امت تو هستند که حرام می خورند. آدم هایی که حلال خدا را رها می کنند و سرگرم لذت بردن از چیزهای حرام هستند.

روایت می فرماید:
امام زین العابدین علیه السلام ـ در حمد وستایش خداوند عزّ وجلّ ـ فرمود : واز رزقی که عطا فرموده برای هر جانداری بهره مشخصی از روزی قرار داده است و به هر کس روزی بیشتر دهد، کسی نمی تواند از آن بکاهد و به هر کس روزی کمتر دهد، کسی نمی تواند بر آن بیفزاید. میزان الحکمه 4 صفحه 426 

امام علی علیه السلام : کسی که خداوند عزّ وجلّ روزی اش را برساند، بدون آن که برای رسیدن به آن قدم برداشته باشد ودستش را دراز کرده باشد وسخنی گفته باشد و دامن به کمر زده باشد و به آن پرداخته باشد ، از شمار کسانی است که خداوند عزّ وجلّ در کتابش، از آنان یاد کرده وفرموده است : و هر که از خدا پروا کند، خداوند راه برون شدن برای او قرار دهد واز جایی که گمانش را ندارد روزی اش دهد. میزان الحکمه

جالب است که بعضی افراد, بسیاری از واجبات را رها کرده اند و بازهم خود را طلبکار رفاه و آسایش بیشتر می دانند. طلبگی که واجب کفایی به عینیت رسیده است را رها می کنند ,فهم قرآن که واجب است را رها می کنند ( منبع : منیة المرید شهید ثانی ), دفاع از انقلاب و حفظ نظام که به فرموده ی امام راحل ( رضوان الله تعالی علیه ) از اوجب واجبات است را رها کرده اند و ... و باز هم خدا را بدهکار خود می دانند!

الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْر ( بقره 268 ) , تقدیم معمول بر فعل دلالت بر حصر می کند. بنابراین: آن کسی که یا آن وسوسه ای که شما را از فقیر شدن می ترساند شیطان است.


چرا فقرا بیشتر سختی نمی کشند:
یک دسته از روایات هست اینجوری ان :

1) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : خداوند بنده ی مومن خود را با بلا و گرفتاری تغذیه می کند, همچنان که مادر فرزند خود را با شیر.
2) امام صادق علیه السلام : به درستى که سخت‏ترین مردمان از روى بلاء پیغمبرانند؛ پس آنان که تالى ایشانند. بعد از آن، آنکه شباهتش به ایشان بیشتر؛ پس از او، آنکه شباهتش به او بیشتر است‏.
3) امام کاظم علیه السلام : مثل مومن مثل دو کفه ی ترازو است هر چقدر ایمانش افزایش پیدا کند بلا اش نیز افزایش می کند تا آنجایی که ملاقات کند خداوند عز و جل را در حالی که گناهی برایش نباشد.
4) امام علی علیه السلام فرمودند: کسی که ما دوست می دارد باید جامه ی بلا و گرفتاری را آماده و مهیا سازد.

یک دسته دیگه از روایات اینجوری ان :

1) امیر مومنان علی علیه السلام : گرفتاری ها به صورت مساوی و یکسان میان مردم تقسیم شده است.
2) امیرمومنان علی علیه السلام : بنده نعمتی به دست نیاورد جز آن که نعمتی از دست بدهد و روزی به عمرش افزوده نمی گردد جز با کم شدن روزی دیگر.

خب به نظرتون این دو دسته منافات دارن ؟ یا قابل جمع اند ؟
بله , دسته اول راجع به بلاهایی هست که انسان در راه ایمان و رشد معنوی اش دچار میشه و دسته ی دوم راجع به مشکلات مادی و دنیوی ماست.

حضرت آیت الله بهجت می فرمودند:
البته فقرا در کمبود ها و فقر و ناداری باید صبر و شکیبایی داشته باشند و بدانند که آنها هم از نعمت های دیگری برخوردارند که اغنیا برخوردار نیستند و ثروتمندان بلاها و ابتلائات و گرفتاری هایی دارند که مستضعفان و محرومان ندارند. طاووس را می بینی پایش را هم ببین , زیرا خوبی و خوبی عیش , تنها به زیادی وسایل راحتی نیست بلکه چه بسا وسایل رفاه اسباب نگرانی و ناراحتی و اضطراب درونی را فراهم کنند. حضرت امیرالمومنین می فرمایند : 
المصائب باسویه مقسومه بین البریه !
یعنی پیمانه ها مختلف اند و باید از فقر و بلا و خوشی و ... پر شوند. آیا اگر همه مثل هم شوند و همه در مال و ثروت یکدیگر شریک گردند و همه در مال و دارایی مساوی و یکسان باشند , نظم در جامعه برقرار می شود؟

اکثر اینایی که میگن ما داریم زیر این گرونی له می شیم فقط می ترسن! از فقیر شدن وگرنه اصلا فقیر نیستند. و لعنت خدا بر کسانی که بر رسانه هایی که مردم رو از گرانی ها و از فقیر شدن می ترسونن , چرا که الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْر ( بقره 268 ) !

و السلام علی من اتبع الهدی.

این قداست مردم از کجا اومده؟

امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه ) :

من با جرات مدعى هـسـتـم کـه مـلت ایـران و تـوده مـیـلیـونـى آن در عـصـر حـاضـر بهتر از ملت حجاز در عهد رسـول الله صـلى الله عـلیـه و آله و کوفه و عراق در عهد امیرالمومنین و حسین بن عـلى صـلوات الله و سـلامـه عـلیـهـمـا مـى بـاشـنـد.

امام خامنه ای ( دام ظله ) :

من در اینجا، در جوار مرقد مطهر امام، در جوار ارواح طیبه‌ى شهدائى که در این گلزار معنوى - بهشت زهرا - به خاک سپرده شده‌اند، شهادت میدهم که ملت ما این راه را خوب حرکت کرده است، راه امام را حفظ کرده است. من به چشم مى‌بینم و میتوانم گواهى بدهم که جوانان انقلابى امروز ما، از جوانان انقلابى آغاز انقلاب، اگر از لحاظ ایمان و تقوا و استحکام عقیده بهتر نباشند، عقب‌تر نیستند. من از صمیم قلب و از بن دندان گواهى میدهم و  اعتقاد دارم که بهترین نقش را مردم ایفاء کرده‌اند؛ ارزشها را نگه داشته‌اند، حفظ کرده‌اند و پاى آن ایستاده‌اند؛ مردم بودند که نقشه‌هاى دشمنان ما را خنثى کردند.

یک سوال جدی اینجا مطرح میشه که آیا با این بیان ها , مردم مقدس شمرده میشن ؟!
برای مردم ...
این هدیه ما به مردم ...
این مدال رو تقدیم می کنم به مردم کشورم ...

خب این همه اکثرهم لایعقلون اکثرهم لایشکرون اکثرهم ... که تو قرآن هست, این ها چی میشه ؟

رحیم پور ازغدی :
این که بعضی ها تصور می کنن دهه اول همه ارزشی بودن و حالا غیر ارزشی شدن و این ها, این اشتباهه. اینجوری نبوده دهه ی اول, نمی دونم کی تو ذهن شماها کرده که دهه ی شصت همه شب ها مشغول نماز شب بودن و روز ها هم جهاد و عبادت و تولید علم و  کار و این ها ! این حرف ها نبوده آقا !! اکثریت, الکی خوش بودن و الان هم هستن و خواهند بود, اکثریت همیشه همین جوری وایستادن دارن زندگی خودشون رو می کنن یه وقت میرن ایور یه وخ میرن او ور , من یه جایی عرض کردم ملت شریف ایران انقلاب نکرد , یک عده ای از ملت شریف ایران انقلاب کردند , ملت شریف ایران 8 سال تو جنگ مقاومت نکرد بلکه یه بعضی از ملت شریف بودن , اون بقیه نگاه کردند وقتی تموم شد اومدن تبریک گفتن.
اصلا ملت های شریف اخلاقشون همین جوریه , همیشه همین جوریه ! اون لحظه ای که باید از جانش و مالش و آبروش و این ها بگذره , اکثریت حاضر نیستند یک اقلیت فداکار هستند بچه هاشون رو می فرستند جلو , بقیه نگاه می کنن, بعد که و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا بعد همه میان میگن بله ما هم بودیم , دلمون با شما بود ! تقبل الله !!!
اگر رفتید جلو و از هر 10 تا 7 تا برنگشتن میگن نگفتیم نرید ؟! نگفتیم خطرناکه خر شدید رفتید؟ حالا بخور.
بعد میری پیروز میشی این جا دیگه میگن یا لیتنا کنا معکم و نفوز فوزا عظیما !
کجا الان همه فاسد شدن ؟ اون زمان هم اکثرا فاسد بودن , از پدر ها و بزرگتر هاتون بپرسید,الان بهتر شده وضع , حتی با این که این همه دروازه های فساد باز شده وضع بهتره این همه جوان ها مومن و متدین داریم.
ملتی که الان هست از اون ملتی که انقلاب کرد به مراتب هم شعورش هم شرفش بیشتره.

خلاصه این که این همه میگن مردم مردم , ملت ملت و ... و این که حضرت آقا می فرمان "من از ناراحتی مردم ناراحت شدم و ..." منظور اقلیتی از مردم هستند نه همه مردم ایران !
البته این حرف خیلی با "جذب حداکثری" مطابقت نمی کنه , پس بهتره پخش نشه.

ولایت فقیه و مرجع اعلم

شهید آیه الله دستغیب :
هرکس بگوید من امام زمان "عجل الله تعالی فرجه الشریف " را قبول دارم 
ولی ولایت فقیه را قبول ندارم ،
دروغ می گوید .
بدانید امام زمان "عجل الله تعالی فرجه الشریف " را هم قبول ندارد .
اگر امام زمان "عجل الله تعالی فرجه الشریف " هم بیاید او را هم اطاعت نخواهد کرد.

آهای کسی که دعای عهد می خونی , تویی که به آقا امام زمان دل بستی , تویی که دنبال رضایت آقا هستی, بشنو :قبل از این که بتونی یار امام زمان بشی باید پیرو و یار و یاور رهبرمون باشی !

و در مورد مرجعیت: بنا بر نظر حضرت امام راحل(قدّس‏ سرّه) مرجع تقلید باید علاوه بر علم به احکام عبادات و معاملات، نسبت به همه امور سیاسى، اقتصادى، نظامى، اجتماعى و رهبرى، عالم و آگاه باشد.

بر اساس این نظر خودتون قضاوت کنید دیگه کی اعلمه !!