تبیین

چیزایی رو که آقایون نمی گن خلاصه و صریح بخونید!

چیزایی رو که آقایون نمی گن خلاصه و صریح بخونید!

برای دسترسی سریع به مطالب مورد نظرتون از قسمت "طبقه بندی موضوعی" یا "کلمات کلیدی" استفاده کنید.
اینجا یک وبلاگ شخصی است.
این وبلاگ کپی رایت ندارد.
مطالب مشکی از خودم و مطالب خاکستری رنگ نقل قول از دیگران است.
لطفا کامنت هایی که برای هر پست می گذارید مربوط به مباحث همان پست باشند و اگر نیستند از طریق "تماس با من" پیام بگذارید.
کامنت هایی رو که دلایل مدعا بیان نشه جدی نمی گیرم.
نحن ابناء الدلیل!

آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جامعیت گرایی» ثبت شده است

تخصص گرایی نتیجه اش سطحی گرایی است

باید به دنبال جامعیت در علوم دینی بود وگرنه تخصص گرایی یعنی سطحی گرایی به معنای عمیق نشدن , تیتر وار مطالب رو رد کردن !

موضوع قرآن چیه ؟ تبیانا لکل شیء
موضوع فلسفه چیه ؟ موجود یا واقعیت که همه ی چیز از آن نشات گرفته
موضوع علم فقه چیه ؟ روایت داریم: ما من فعل الا و له حکم
موضوع علم اصول چیه ؟ هر چیزی که شانیت آن را داشته باشد تا حکم فقهی را از آن استنباط کرد
موضوع علم کلام چیه ؟ هر چیزی که بتوان با آن از دین دفاع کرد 
محدودیت نداره ! هر چیزی که ... 
این که میگن "موضوع کل علم ما یبحث فیه عن عوارضه الذاتیه" رو نه علامه طباطبایی قبول داره، نه من هرچند آیت الله مصباح قبول داشته باشند.
الی ماشاء الله مباحث فلسفی وارد علم کلام میشه , الی ماشاء الله قضایای فلسفی رو در علم اصول پیش فرض می گیرن شاید نزدیک 70 80 قضیه فلسفی پیش فرض علم اصول باشه , بسیاری از مسائل فلسفه از قرآن و روایات گرفته شده و ...

اصلا کی می تونه یک مرز دقیق بین همین رشته های دانشگاهی بکشه ؟ ریاضی و فیزیک و هندسه و نجوم و ... به شدت به هم مرتبط و وابسته اند!

و درد بی درمان این است که به دلیل محدودیت های دنیا , لابد ایم از تخصص گرایی ! که چیزی جز یک چیز را سطحی فهمیدن و 1000 چیز را نفهمیدن نیست !

حسن ختام : نمیشود کسی دنبال کشف حقیقت باشد و به علوم عقلی اسلامی نرسد ! می رسد به جایی که می فهد راهی جز این ندارد.

جدایی فقه و عرفان

بی قرار نام کتابی است که مختصری از احوالات و بیانات حضرت آیت الله میرزا جواد آقای ملکی تبریزی - رضوان الله تعالی علیه - در آن بیان شده است , مثلا :

درس فقه می گفت. روزی به مناسبت, خواست نکته ای اخلاقی بگوید, یکی از حاضرین اعتراض کرد: آقا این جا درس فقه است نه عرفان! میرزا جواد آقا که دستانش را به هم چسبانده بود در حالی که آن ها را از هم دور می کرد, گفت : تمام مشکلات ما از وقتی شروع شد که عرفان و فقه از هم این طوری شد.

و چه خوش فرمود رهبر فرزانه: عرفان فقه اکبر است.

یکی دیگه از کتاب های فوق العاده ی ایشون کتاب باده گلگون است.

حتما تقریظ علماء بر کتاب المراقبات رو ببینید.

سواد بدون وحی ضررش بیشتر است

ین بیانات مقام معظم رهبری در 29 آذر 91 هست:

بزرگداشت کسانى از قبیل قطب‌الدّین شیرازى کار بسیار مفیدى است. من در ذهنم بود که پزشکها زرنگى کردند و قطب شیرازى را برده‌اند به عالم پزشکى؛ چون ایشان در درجه‌ى اوّل فیلسوف است، شاگرد خواجه نصیر و شارح شرح حکمت‌الاشراق و اینها است؛ و البتّه طبیب هم هست، طبیب برجسته‌اى است؛ [و هم‌] منجّم است، ایشان در ساخت رصدخانه‌ى معروف مراغه سهیم بوده؛ یعنى یک انسان بزرگى است. ما توجّه بکنیم که دانشمندان بزرگ ما در دورانهاى مختلف اسلامى، در رشته‌هاى مختلف تبحّر داشته‌اند؛ صِرف این نبود که یک لقمه از اینجا، یک لقمه از آنجا، یک لقمه از آنجا؛ نه، ایشان در عالم پزشکى یک آدم برجسته است؛ همان طور که اشاره کردید، مهمترین شرح قانون بوعلى را او نوشته؛ در زمینه‌ى فلسفه، یک فیلسوف است به معناى حقیقى کلمه؛ در زمینه‌ى نجوم و هیئت، یک انسان وارد و متخصّص است؛ ادیب است، شاعر است: شعر عربى، شعر فارسى؛ و شاید علوم دیگرى. یعنى این نکته مورد توجّه باشد که تخصّص‌گرایى به معناى محدود کردن ذهن و فکر انسان، یک نکته‌ى برجسته‌اى نیست که همین‌طور تخصّص ها پشت سر هم همدیگر را میشکافند، یک تخصّص کوچکترى، دائره‌ى محدودترى به‌وجود مى‌آید؛ به یک معنا به‌خاطر رسیدگى به وضع زندگى (مادی و دنیوی) انسان در آن تخصّص خاصْ چیز خوبى است، امّا به یک معنا محدود کردن انسان است چون ظرفیّت ذهن انسان خیلى وسیع است و میتواند در همه‌ى این امور صاحب‌نظر باشد. اینجور نباشد که کسى که پزشک است، مثلاً در زمینه‌ى علوم دینى یا در زمینه‌ى فلسفه، یک آدم عامى‌اى محسوب بشود؛ نه، چقدر خوب است که یک پزشک، در زمینه‌ى علوم دیگر در زمینه‌ى علوم عقلى، در زمینه‌ى علوم دقیقه، مسائل گوناگون طبیعى حدّاقل صاحبِ اطّلاع باشد و این کار را ما بتوانیم در کشورمان پیش ببریم. البتّه به معناى تعطیل کردن تخصّصها به‌هیچ‌وجه نیست، بلکه به معناى بهره‌مند کردن ذهن متخصّصین از محیط هاى فراتر از حدّ تخصّص آنها است.

امام هفتم علیه السلام فرمود: چون رسول خدا (ص) وارد مسجد شد دید جماعتى گرد مردى را گرفته‏اند فرمود: چه خبر است گفتند علامه‏ ایست. فرمود: علامه یعنى چه؟ گفتند: داناترین مردم است بدودمان عرب و حوادث ایشان و به روزگار جاهلیت و أشعار عربى. پیغمبر فرمود: اینها علمى است که جاهل به آن را ضرری ندهد و عالمش را سودى نبخشد، سپس فرمود: همانا علم سه چیز است: آیه محکم (اصول عقاید) ، فریضه‏ عادله‏ (علم اخلاق) ،سنت قائمه (احکام شریعت)، و غیر از اینها فضل است.

عارف خبیر و دانشمند بصیر مرحوم فیض کاشانى چنین فرماید پیغمبر (ص) با جمله‏ لا یضر من جهله به مردم فهمانید که معلومات این شخص که علامه‏ اش میخوانید در حقیقت علم نیست بلکه علم حقیقى آنست که دانستنش براى معاد و قیامت مفید باشد و ندانستنش در آن روز زیان دهد نه آنچه را که عوام مردم بپسندند و وسیله جمع مال شود.

شیخ طوسى از قول قتاده میفرماید: امام صادق علیه السلام میفرماید: همه علم مردم را چهار قسم دیدم: اول اینکه خدایت را بشناسى دوم- بدانى چه مصالحى در ساختن تو بکار برده. سوم بدانى از تو چه خواسته. چهارم آنچه ترا ز دینت خارج کند بشناسى، (ادامه قول شیخ طوسی:) و خلاصه علم مفید از نظر قرآن و پیغمبر و امام صادق در اطراف همین مطالب دور میزند و علوم دیگر در آنها زیادیست.

حضرت آیت الله بهجت - رضوان الله تعالی علیه - در کتاب در محضر می فرمایند:

تدریس و تعلیم و تعلم انسان ها , مخصوص انبیا علیهم السلام است و علم و سواد بشر بدون وحی و تعلیم انبیا علیهم السلام ضررش بیشتر از نفع آن است. با سواد می شوند که با آپولو کجا بروند؟ آنجا چه کار کنند ؟ به چه انگیزه می روند؟ که در برابر دشمن موضع بگیرند و او را بهتر هدف قرار دهند !

خیلی جالبه که رفته بودم جایی بهشون گفتم شما شیعه هستی ! قرآن روایت اینها.

برگشت گفت قرآن هم خوب هست ولی من می خوام شهید شهریاری بشم ! برای بالا بردن عزت ایران ( نه اسلام لزوما ) و شهید احمدی روشن شدن و اینها , چندان نیازی به روایت نیست !!!

خدا عاقبت همه ما رو به خیر کنه و نیت های ما را اصلاح تا جزء این ها نباشیم:
الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا. ان شاء الله