تبیین

چیزایی رو که آقایون نمی گن خلاصه و صریح بخونید!

چیزایی رو که آقایون نمی گن خلاصه و صریح بخونید!

برای دسترسی سریع به مطالب مورد نظرتون از قسمت "طبقه بندی موضوعی" یا "کلمات کلیدی" استفاده کنید.
اینجا یک وبلاگ شخصی است.
این وبلاگ کپی رایت ندارد.
مطالب مشکی از خودم و مطالب خاکستری رنگ نقل قول از دیگران است.
لطفا کامنت هایی که برای هر پست می گذارید مربوط به مباحث همان پست باشند و اگر نیستند از طریق "تماس با من" پیام بگذارید.
کامنت هایی رو که دلایل مدعا بیان نشه جدی نمی گیرم.
نحن ابناء الدلیل!

آخرین نظرات

۷ مطلب با موضوع «عبادت و تقوا» ثبت شده است

راه جذب دیگران

قال الصادق علیه السلام : کونوا دُعاةً لِلناسِ بِغَیْرِ ألْسِنَتِکُمْ لِیَرَوا مِنْکُمْ الْوَرَعَ وَالاجْتِهادَ وَالصّلاةَ وَالخَیْرَ فَانَّ ذلک داعِیَةٌ؛ با رفتارتان دعوت کننده دیگران باشید تا آنان از شما پرهیزکاری و تلاش و نماز و نیکی بینند، که این بیشتر دیگران را دعوت می کند.


دعوت کننده یعنی جذب کننده ، یعنی جاذبه داشته باشید مردم را خانواده را همسر را جذب کنید ، چطور ؟ با ورع و دوری از شبهه ها ، با نماز خوب ، با احتهاد و تلاش مستمر جدی با کار برای خدا ، می فرماید لیروا فیکم یعنی ببینند شما را در این حالت ، خب این ریا نیست ؟ نه اصلا ، این ها تکلیف ماست وظیفه ی شرعی ماست که دائما باید انجام دهیم خب ، حالا وقتی دائمی شد همیشگی شد به طور  طبیعی در معرض دید دیگران قرار خواهد گرفت ، قرار نیست جلوی دیگران برای خدا کار انجام داد که ریا باشه بلکه باید همیشه باشه خب وقتی مستمر بود یک قدری از آن یک درصدی از آن را قهرا طبیعتا دیگران خواهند دید ، حضرت صادق علیه السلام این رو می فرمان. این بیان حضرت که این طور دیگران رو دعوت کنید نه این است که ریا کار باشید و برای رضایت اطرافیان باشه بلکه باید خالص باشه برای خدا باشه ولو خانواده ببینن ولو دیگرانی مشاهده کنند. راه جذب راه محبوب شدن در دل دیگران این است.

این رو ما باید سرلوحه خودمون قرار بدیم و عمل کنیم دائما و همزمان با عمل باید نیت رو هم تلاش کرد خالص کرد ، نه این که خب حالا این درس خوندن من رو فلانی دید پس این دیگه برای خدا نشد باید یک بار دیگه از اول یواشکی بخونم نه این غلطه.

ان شاء الله که خدای متعال کمک کنه و این ها در حد حرف نمانه و عمل کنیم ، باید از خودش بخوایم.

یاران امام زمان از زبان خود ایشان

تمام این پست از بیانات حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است (کاش عربی اش را بخوانید تا از ضعف ترجمه خلاص شوید) :

پدرم صلوات الله علیه با من عهد کرد که در مخفی ترین و دور ترین مناطق ساکن شوم تا در محل زندگی ام از شر حیله های دشمنان و گمراهان در امان بمانم. به این دلیل خدا محل زندگی ام را در بلندای تپه های رملی قرار داد و مرا ساکن ریگزارهای زمین کرد. تا منتظر زمان ظهور باشم. تا وحشت حکم فرما گردد و فرج فرا برسد. پدرم صلوات الله علیه گنجینه هایی از علم را برایم جوشاند که اگر تنها پرده از برخی از آنها بردارم , از همگی آنان (مردم) بی نیاز خواهی شد.

یا ابا اسحاق, پدرم صلوات الله علیه فرمود: پسرم هیچگاه خداوند متعال زمین و بندگان صالحش را از حجتی که با آن کمال یابند و امامی که به او اقتدا شود و روش او را الگوی خود قرار دهند و به نور وجودش هدایت شوند خالی نخواهد گذاشت.

پسرم امیدوارم که تو یکی از آنهایی باشی که خداوند آنها را برای انتشار حق و بر چیدن باطل و راست کردن قامت دین و خاموش کردن شعله های گمراهی ذخیره کرده است.

پسرم نقاط مخفی و دور از دسترس زمین را برای زندگی انتخاب کن زیرا برای هریک از اولیای خدا دشمنی قدرتمند و ضدی جنگ طلب وجود دارد تا امام با آنها مبارزه و جهاد کند. اگرچه این دشمنان وجود دارند , از آنها نترس زیرا تو تنها نیستی. دل های بندگان خالص خدا شیفته ی تو و به دنبال تو است.همان طور که پرندگان مهاجر با شور و شوق و دسته جمعی به سوی لانه های خود حرکت می کنند, آنان ذلت و خواری را احساس می کنند اما در نزد خداوند عزیز و بزرگوارند. افراد محتاجی به نظر می رسند در حالی اهل قناعت و بزرگواری هستند. دین را به خوبی آموخته اند و در جهاد بر علیه دشمنان از آن کمک می گیرند. خدا آنها را مبتلا به ظلم کرده است تا در روز رستاخیز به عزت کامل رسند. آنها را صبور آفریده است تا حیات نیکو و بلندمرتبگی آخرت را نصیبشان نماید.

پسرم از نور صبر در انجام کارها کمک بگیر تا هرکاری را در محل و زمان مناسب آن انجام دهی و عزت را در اتفاقاتی که برایت می افتد جستجو کن تا ستوده شوی ان شاء الله.

پسرم تو به نصرت الهی نزدیک شده ای و به روزگار رستگاری و بلند مرتبگی قرب یافته ای. گویا می بینم که پرچم های زرد در اطراف تو و در میان حطیم و زمزم نصب شده است.

گویا می بینم که یارانت به سبب بیعت های محکم و صفای ولایت به صورت منظم مانند دانه های تسبیح در کنار تو چیده شده اند. آنها در کنار حجر الاسود از سر شوق به تو هجوم می آورند. به گونه ای که از شدن ازدحام دستهایشان به هم می خورد. خداوند آنها را به واسطه ی طهارت ولایت و طینت نفیس , پاک گردانیده است. دل هایشان از آلودگی دورویی خالی است و ارواحشان از پلیدی مخالف پاک و نرم است. خلقت شان در عمل به دین استوار و مستحکم است. خلق و خویشان با حسن قبول از دشمنی کردن پاک شده است. سیمایشان از فضل خدا گشاده است و  متدین به دین حق می باشند. زمانی که قوای آنها محکم و استوار شود , دشمنان اسلام متفرق خواهند شد.

زمانی که آنها در سایه درختی که شاخه های آن تا اطراف بحیره طبریه را گرفته است دور تو را بگیرند صبح حق طلوع می کند و ظلمت جای خود را به روشنایی می دهد , خداوند به واسطه ی تو سرکشی و بغی را از بیخ می کند و نشانه های ایمان را باز می گرداند. بیماری دشمنان و سلامتی دوستانت بر همگان آشکار می شود. کودکان در گهواره های خود آرزوی آمدن به سوی تو را می کنند و وحوش بیابان اگر راهی برای دیدارت می یافتند درنگ نمی کردند.

تمام دنیا را شادی و سرور فرا می گیرد. شاخه های عرت و سربلندی به اهتزاز در می آیند و بانیان این عزت در جایگاه خودشان قرار می گیرند. دشمنان دین به لانه های خود می خزند و ابرهای پیروزی به سوی تو می آیند. عرصه را بر دشمنانت تنگ می کنی و یارانت را کمک می نمایی. در نتیجه هیچ متکبر ظالم , منکر خوار (خورنده) , عیب جوی کینه توز , لجوج و کینه ورز بر روی زمین نخواهد ماند.

آری , کسی که به خدا تکیه کند خدا او را کفایت می کند. زیرا خداوند اراده خودش را محقق می کند و برای هر چیز حدود و ضوابطی قرار داده است.

منبع : الغیبه طوسی ص 61 , بحار الانوار ج 51 ص 348 , الاحتجاج ج2 ص481 , کمال الدین ج2 ص45 و ...

نیت روزه

این پست از المراقبات میرزا جواد آقای ملکی تبریزی رضوان الله تعالی علیه می باشد ( با اندکی تغییر ) :

روزه داران از جهت نیت به چند دسته تقسیم می شوند:

1)     1) عده ای از مردم هستند که نیتشان در روزه , خدا نمی باشد , اینان برای غیر خدا روزه می گیرند. به عنوان مثال به خاطر ترس از مردم و یا برای رسیدن به منفعتی از جانب آنان یا از روز عادت روزه می گیرند.

2)     2) عده ای از روزه داران در نیت خود , موارد بالا را با کمی ترس از مجازات خدا یا امید به پاداش الهی در آمیخته اند.

3)     3) عده ای نیتشان از روزه , فقط به خاطر ترس از عذاب خدا و امید به پاداش و ثواب خدا می باشد که بیشتر مردم نیتشان از گرفتن روزه , همین است.

4)     4) عده ای هم نیتشان علاوه بر ترس از عذاب و امید به پاداش , جلب رضای خدا و تقرب به درگاه او نیز می باشد.

5)     5) و دسته پنجم کسانی اند که تنها نیتشان از گرفتن روزه , قرب و رضا و خشنودی خداوند می باشد.

نیت در عبادت

عده ای می گویند : "شایسته این است که نیت به کمال رسیدگان , شوق به پاداش و یا ترس از عذاب و یا کسب مقام قرب و رضا و لقای خدا نباشد , بلکه نیت آنان باید فقط این باشد که چون خدا را شایسته عبادت می بینند او را عبادت کنند و چنین کسانی که خدا را اینگونه می پرستند , عبادتی را که برای رغبت و میل به رضای خدا انجام شود ناقص می بینند و چنین عبادتی را عبادت نفس می خوانند" !

من فکر نمی کنم که هیچ پیامبری یا ولی ای یا فرشته ی مقربی , عمل خود را اینگونه خالص کرده باشد و فکر نمی کنم که اینان, عملی را که به قصد خشنودی و تقرب به خدا و نزدیکی به او انجام شده باشد , عبادت نفس حساب کنند و این هم جزء افراط های عرفاست که عملی را که برای رضای خدا و تقرب به او باشد هم قبول نداشته و عبادت نفس خوانده اند.

بله , پیش آمده که گاه اولیای خدا در بعضی حالات و تجلیاتشان , عملی را فقط به خاطر شایستگی خداوند متعال و یا عبادت او انجام داده باشند و نیت تقرب و خشنودی خدا را فراموش کرده باشند اما هیچ کدام از پیامبران , به طور دائم چنین حالتی را هرگز نداشته اند , چه رسد به غیر آنها و به طور قطع این عمل از عملی که به نیت تقرب و رضای خدا انجام شود با فضیلت تر نیست , و چگونه چنین چیزی ممکن است در حالی که بالاتر از عبادت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و حضرت امیر مومنان امام علی علیه السلام عبادتی وجود نداشته وروایات حاکی از آن است که بیشتر اعمال و عبادات پیامبر خدا صلی الله علیه و آله  و امام علی علیه السلام به خاطر خشنودی خداوند و اجر و پاداش بوده و چه ایراد و اشکالی دارد اگر ترس از مجازات خدا هم جزئی از نیت آنها بوده باشد؟ زیرا کسی که یاد خدا به حدی بر او غلبه می کند که از ترس عذاب جهنم غش می کند, حتما ترس از عذاب در نیتش تاثیر داشته است.

در بیان حضرت امیر علیه السلام که فرمودند: "ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک بل وجدتک اهلا لعبادة فعبدتک" , سید بن طاووس در اقبال می گوید: "کسی که خدا را به خاطر ترس از عذاب عبادت کند انسان پستی است" همانطور که خودش روشن کرده منظورش کسی است که اگر ترس از عذاب نبود, خدا را اصلا نمی پرستید , زیرا این عمل خلاف صفات نیک است.

برخی از بزرگان از روی غفلت و بی خبری گفته اند : "عبادتی که از روی ترس جهنم یا به طمع بهشت باشد , باطل است." و این چنین غفلت و بی خبری از بزرگان بعید نمی باشد زیرا که در این غفلت برای آنان , حکمتی الهی نهفته است.

این مطلب رو با این سخنان حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی  علیه ) مقایسه کنید.

حماسه اقتصادی پول دار کردن مردم نیست ترویج فرهنگ معیشت دینی است

بسم الله الرحمن الرحیم

وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ (1) الَّذِی جَمَعَ مَالاً وَعَدَّدَهُ (2) یَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ (3) کَلَّا لَیُنبَذَنَّ فِی الْحُطَمَةِ (4)

وای بر هر عیب جوی طعنه زننده! کسی که ( تفکری که ) مالی جمع می کند و می شمرد , خیال کرده است که مالش او را جاودانه خواهد کرد , هرگز ! بلکه به زودی در آتشی خرد کننده پرتاب می شود.

حماسه اقتصادی به این نیست که مردم آنچنان مرفّه بشن که هر چی خواستن یک کنترل بدن دستش یک دکمه فشار بده براش حاضر شه! به ترویج فرهنگ قناعت در جامعه است به زدن ریشه های طمع مادی است.

تکنولوژی و توسعه ای که مفید برای رشد اخروی و افزایش معنویت مردم نباشد , سقوط است! ما با مدرنیته ای که مقدمه رشد روحانی نباشد مخالفیم.

سازمان امر به معروفی باید تا مردم را به سمت عملیاتی کردن خواسته های اقتصادی امام خامنه ای توصیه کند , مردمی که ولی فقیه شان به آنها می گوید: "وقتی کالای داخلی, مشابه نمونه خارجی اش هست خارجی نخرید" ولی آنها به حرف نمی کنند یا نهی از منکر نمی کنند چنین مردمی قطعا مستحق غوطه ور شدن در تورم و بلا اند !

اصلاح اقتصاد یک بُعد شخصی دارد و یک بعد اجتماعی , در بعد شخصی راه حل زهد و قناعت و ایثار هست هر چند در بعد اجتماعی افزایش ثروت بیت المال مسلمین باشد.

وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالغ امره و قد جعل الله لکل شیء قدرا

بنا بر نص صریح این کریمه که می فرماید اگر کسی تقوای الهی داشت خداوند از جایی که فکرش را هم نمی کند به او روزی می دهد پس اگر خداوند کسی را که روزی بخواهدنرساند قطعا از کمبود تقوا اش است! در مورد یک ملت هم همین هست اگر ملتی دچار فقر شد, در حقیقت مجموعه ی آن ملت کمبود تقوا دارند و متقین مردم دیگران را امر به معروف نکرده اند. اگر تعداد افرادی که به خمس و زکات و صدقه کم توجهی می کنند در کل جامعه زیاد شود نتیجه اش افزایش مشکلات ملی است!

یکی از کاندیداهای نادان می گفت اگر پدری به فرزندش بگوید پول ندارم بی آبروست و شرمنده! نمی داند طلابی هستند که از سهم هزینه ی زندگی شان به دیگران می بخشند و خانواده خود را به صرفه جویی و صدقه دعوت می کنند! باید برود داستان زندگی حضرت آیت الله العظمی قاضی طباطبایی, کوه توحید را (در بیانات آقا 89/8/4 ) بخواند , که حتی هزینه ی زایمان همسرش را نداشت و نداد در حالی که کیمیا بلد بود!

پست های قبلی وبلاگم در مورد این که فقرا بیشتر سختی نمی کشند نوشتم.
این سخنان حجت الاسلام پناهیان در مورد رزق رو روزی را بخوانید!

در همین راستا بیانی از استاد یزدان پناه : ( منبع + )

رئیس جمهور حتی اگر یک اقتصاد دادن کامل باشد خیال می‌کنیم یک اقتصاد دادن باید مملکت را بگرداند؟ رئیس جمهور باید مجموعه‌ای از اقتصاددان ها را تحت رویکردی صحیح جمع نماید. بعضی از این آقایان عملگرا هستند، ما ضربه شدیدی از همین عمل گرائی خورده‌ایم، صرف اینکه بخواهیم کار کنیم ندانیم نتیجه فرهنگی آن چه می‌شود، نتیجه سیاسی آن چه می‌شود، فقط اینکه یک کارآمدی برای نظام درست کنیم، هر نوع کارآمدی با نظام نمی‌سازد! به عنوان نمونه ما رفاه مطلق را می‌خواهیم یا رفاه نسبی؟بعضی می‌گویند رفاه مطلق چه اشکالی دارد، به نظر بنده رفاه مطلق با کارآمدی نتیجه سوء برای نظام دارد. رفاه مطلق را هیچگاه دین نخواسته است؛  از آنجائی که مضر برای انسان است، لازمه رفاه مطلق، طغیان است، عدول از شریعت است و خیلی چیزهای دیگر، حدأقلی هستند کسانی که بخواهند از این آسیب رهائی بیابند، خوب کارکردن با یک رویکرد نادرست مطلوب ما نیست.

آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه:

داشتن وسایل راحتی و رفاه، غیر از راحتی و رفاه و آرامش دل است.
الا بِذکر الله تطمئن القلوب...
تنها وسیله آرامش دل، ذکر الله است
ولی ما بر اسباب تکیه می کنیم و از مسبّبُ الاسباب غافل هستیم.

امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه ):

ملت به خوبی دریافته اند که مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست و انها که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و ازادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه هستند.

من باز هم میگویم همه مسئولان نظام و مردم ایران باید بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی تان بیرون نبرند ارام نخواهند نشست نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با انان رنجور همیشه با بصیرت و چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و انان را ارم نگذارید که اگر ارام گذارید لحظه ای ارامتان نمیگذارند.

 با جدیت به تحصیل علوم و کسب معارف و بهره وری از استعداد های الهی خود  بپردازید و هیچ گاه سلاح مبارزه با ظلم و استکبار و استضعاف را بر زمین نگذارید و دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا را شعار خود سازید.

من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام می کنم که اگر جهان خواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند , ما در مقابل همه ی دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست, یا همه آزاد می شویم و یا به آزادی بزرگ تری که شهادت است می رسیم ... بغض و کینه انقلابی تان را در سینه ها نگه دارید , با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزی از آن شماست.

تفکر و کلام در ذات خداوند هم ممنوع است و هم مورد تاکید

در کتاب سراپرده اسرار  از ملا محسن فیض کاشانی ص 31 آمده :

طالبان تصور حقیقت را به دور باشِ "و یحذرکم الله نفسه" می رانند تا طلب محال نکنند
و عاشقان وصول حضرت را به مقامِ "و الی الله المصیر" می رسانند تا در خلوت خانه ی حق الیقین بیاسایند.

آنان را در حدیث گویند: "تفکرو فی خلق الله و لا تفکروا فی الله فانکم لن تقدروا قدره"
و اینان را گویند "من کان یرجو لقاء الله  فان اجل لآت"

آنان را گویند:
زبان به کام خموشی کشیم و دم نزنیم            چه جای نطق تصور در او نمی گنجد
اینان را گویند:
همه عاشقان بشارت که نماند این جدایی        برسد زمان دولت بکند خدا خدایی

دوران را به تبعیدِ "اذا بلغ الکلام الی الله فامسکوا" ترهیب کرده اند
و نزدیکان را به تقریب "من عرف نفسه فقد عرف ربه" ترغیب نموده اند.

آن را محکمِ "لیس کمثله شیئ" حیرت افزود
و این را متشابهِ "و هو السمیع البصیر" دلالت نمود.

آن را تنزیه "لیس له مکان یحوهی" حیران کرد
و این را تشبیه "فاینما تولوا فثم وجه الله" کار آسان کرد.

آن را به یاسِ "کل ما میزتموه باوهامکم فی ادق معانیه مخلوق مصنوع مثلکم مردود الیکم" محروم ساخت
و این را به رجایِ "فاحببت ان اعرف" نواخت.

آن را به تازیانهِ "ما للتراب و رب الارباب" دور گردانید
و این را در آشیانه "هو معکم اینما کنتم" مسرور نشاند.

"اولئک ینادون من مکان بعید"
و اینان "و نحن اقرب الیه من حبل الورید".

بیگانگان را به خطاب "و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا" سرباز زد
و آشنایان را به بشارت "و من یوت الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا" سرافراز کرد.

در حق آنان آمد "علیکم بدین العجائز"
و در شان ایشان فرمود: "ان من العلم کهیئه المکنون لا یعلمه الا اهل معرفه الله".

الشیطان یعدکم الفقر

فقر:
برهان: روزی هرکسی تقدیر شده چون قضا و قدر هر چیزی به دست خداست و این بدیهی است و با اندک توجهی تصدیق می شود. بنابر این روزی به طور عادلانه بین ما تقسیم شده و هرگونه تلاش برای زیاده خواهی, بیهوده و  منجر به حرام خواری است.

قرآن کریم:
و هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر این که روزی آن بر عهده ی خداست هود آیه 6
علامه طباطبایی در تفسیر آیات 26 و 27 سوره آل عمران می فرمایند:
هر انسانی که با حرام روزی می خورد, سهمی و رزقی از حلال دارد, برای این که ساحت مقدس خدای متعال منزه از آن است که رزق انسان را حقی ثابت بر عهده ی خود کند, آنگاه از مسیر حرام او را روزی دهد و در عین حال او را از خوردن حرام نهی کند و در آخرت هم عقاب بفرماید.

در حدیث معروف معراج آمده:پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در شب معراج به مردمانی برخورد که به کاری عجیب و غیر معمول مشغول بودند. در پیش روی آنها غذاهایی آلوده و ناپاک و هم چنین غذایی پاکیزه و معطر قرار داشت، اما آنها غذای آلوده و ناپاک را می خوردند و طعام های پاک را فرو می گذاشتند. پیامبر پرسید: اینها که هستند؟ جبرئیل پاسخ داد: اینان مردمانی از امت تو هستند که حرام می خورند. آدم هایی که حلال خدا را رها می کنند و سرگرم لذت بردن از چیزهای حرام هستند.

روایت می فرماید:
امام زین العابدین علیه السلام ـ در حمد وستایش خداوند عزّ وجلّ ـ فرمود : واز رزقی که عطا فرموده برای هر جانداری بهره مشخصی از روزی قرار داده است و به هر کس روزی بیشتر دهد، کسی نمی تواند از آن بکاهد و به هر کس روزی کمتر دهد، کسی نمی تواند بر آن بیفزاید. میزان الحکمه 4 صفحه 426 

امام علی علیه السلام : کسی که خداوند عزّ وجلّ روزی اش را برساند، بدون آن که برای رسیدن به آن قدم برداشته باشد ودستش را دراز کرده باشد وسخنی گفته باشد و دامن به کمر زده باشد و به آن پرداخته باشد ، از شمار کسانی است که خداوند عزّ وجلّ در کتابش، از آنان یاد کرده وفرموده است : و هر که از خدا پروا کند، خداوند راه برون شدن برای او قرار دهد واز جایی که گمانش را ندارد روزی اش دهد. میزان الحکمه

جالب است که بعضی افراد, بسیاری از واجبات را رها کرده اند و بازهم خود را طلبکار رفاه و آسایش بیشتر می دانند. طلبگی که واجب کفایی به عینیت رسیده است را رها می کنند ,فهم قرآن که واجب است را رها می کنند ( منبع : منیة المرید شهید ثانی ), دفاع از انقلاب و حفظ نظام که به فرموده ی امام راحل ( رضوان الله تعالی علیه ) از اوجب واجبات است را رها کرده اند و ... و باز هم خدا را بدهکار خود می دانند!

الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْر ( بقره 268 ) , تقدیم معمول بر فعل دلالت بر حصر می کند. بنابراین: آن کسی که یا آن وسوسه ای که شما را از فقیر شدن می ترساند شیطان است.


چرا فقرا بیشتر سختی نمی کشند:
یک دسته از روایات هست اینجوری ان :

1) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : خداوند بنده ی مومن خود را با بلا و گرفتاری تغذیه می کند, همچنان که مادر فرزند خود را با شیر.
2) امام صادق علیه السلام : به درستى که سخت‏ترین مردمان از روى بلاء پیغمبرانند؛ پس آنان که تالى ایشانند. بعد از آن، آنکه شباهتش به ایشان بیشتر؛ پس از او، آنکه شباهتش به او بیشتر است‏.
3) امام کاظم علیه السلام : مثل مومن مثل دو کفه ی ترازو است هر چقدر ایمانش افزایش پیدا کند بلا اش نیز افزایش می کند تا آنجایی که ملاقات کند خداوند عز و جل را در حالی که گناهی برایش نباشد.
4) امام علی علیه السلام فرمودند: کسی که ما دوست می دارد باید جامه ی بلا و گرفتاری را آماده و مهیا سازد.

یک دسته دیگه از روایات اینجوری ان :

1) امیر مومنان علی علیه السلام : گرفتاری ها به صورت مساوی و یکسان میان مردم تقسیم شده است.
2) امیرمومنان علی علیه السلام : بنده نعمتی به دست نیاورد جز آن که نعمتی از دست بدهد و روزی به عمرش افزوده نمی گردد جز با کم شدن روزی دیگر.

خب به نظرتون این دو دسته منافات دارن ؟ یا قابل جمع اند ؟
بله , دسته اول راجع به بلاهایی هست که انسان در راه ایمان و رشد معنوی اش دچار میشه و دسته ی دوم راجع به مشکلات مادی و دنیوی ماست.

حضرت آیت الله بهجت می فرمودند:
البته فقرا در کمبود ها و فقر و ناداری باید صبر و شکیبایی داشته باشند و بدانند که آنها هم از نعمت های دیگری برخوردارند که اغنیا برخوردار نیستند و ثروتمندان بلاها و ابتلائات و گرفتاری هایی دارند که مستضعفان و محرومان ندارند. طاووس را می بینی پایش را هم ببین , زیرا خوبی و خوبی عیش , تنها به زیادی وسایل راحتی نیست بلکه چه بسا وسایل رفاه اسباب نگرانی و ناراحتی و اضطراب درونی را فراهم کنند. حضرت امیرالمومنین می فرمایند : 
المصائب باسویه مقسومه بین البریه !
یعنی پیمانه ها مختلف اند و باید از فقر و بلا و خوشی و ... پر شوند. آیا اگر همه مثل هم شوند و همه در مال و ثروت یکدیگر شریک گردند و همه در مال و دارایی مساوی و یکسان باشند , نظم در جامعه برقرار می شود؟

اکثر اینایی که میگن ما داریم زیر این گرونی له می شیم فقط می ترسن! از فقیر شدن وگرنه اصلا فقیر نیستند. و لعنت خدا بر کسانی که بر رسانه هایی که مردم رو از گرانی ها و از فقیر شدن می ترسونن , چرا که الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْر ( بقره 268 ) !

و السلام علی من اتبع الهدی.

اگر همه اهل نجات باشیم؟

حدیث سوم چهل حدیث رو بخونین , امام ( رضوان الله علیه ) با بیانی استوار برای کوبیدن نفس , سوالی رو مطرح می کنن:

اگر نبی اکرم (صلوات الله علیه و آله) که صادق و مصدق است به شما خبر دهد که اگر در تمام عمر عبادت خدا کنید و اطاعت اوامر او نمائید و ترک شهوات و خواهش های نفس نمائید , یا در تمام عمر خلاف گفته ای عمل کنید و مطابق میل نفسانی و شهوات خود رفتار کنید در درجات آخرت شما فرقی نمی کند و در هر صورت شما اهل نجات هستید و بهشت خواهید رفت و از عذاب ایمن خواهید بود , نماز کنید یا زنا کنید تفاوتی ندارد ولی رضای حق تعالی فقط در این است که شما عبادت او کنید و ثنا و مدح او نمائید و ترک شهوات خود و امیال نفسانی کنید , در مقابل این هم اجری نمی دهند و ثوابی عطا نمی کنند , آیا شما از اهل معصیت می شدید یا از اهل عبادت ؟ آیا لذات خود را برای رضای خدا و خاطرخواهی او رها می کردید یا نه ؟ مواظبت به جمعه و مستحبات می نمودید یا منغمر در شهوات و ملازم لهو و لعب و تغنیات و غیر ذلک می گردیدید ؟

با یک نظر انصاف و بدون ظاهر سازی و ریاکاری جواب دهید.

بنده از خودم و کسانی که مثل خودم هستند خبر می دهم که اهل معصیت می شدیم و اطاعات را تارک و فاعل مشتهیات نفسانی می شدیم !

پس نتیجه حاصل شد همه کار های ما برای لذات نفسانی است و برای اداره کردن بطن و فرج است , ما شکم پرست و شهوت پرستیم : ترک لذت برای لذت بزرگتر می کنیم !!

ما کجا و اخلاص کجا؟ ما کجا و خداخواهی و عشق حق و تماشای جلال و جمال او کجا ؟

این فراز های دعای عرفه ی امام حسین علیه السلام رو ببینید:

آمده : کیف یستدل علیک بما هو فی وجوده مفتقر الیک , هذا ذلی ظاهر بین یدیک.

آمده : بک استدل علیک !

آمده : الهی کیف اعزم و انت القاهر و کیف لا اعزم و انت الآمر.

آمده : ان مرادک منی ان تتعرف الی فی کل شی حتی لا اجهلک فی شی.

آمده : انت الذی تعرفت الی فی کل شی فرایتک ظاهرا فی کل شی و انت الظاهر لکل شی.

آمده : و من کان حقائقه دعاوی , فکیف لا تکون دعاویه دعاوی.

آمده : الهی ترددی فی الاثار یوجب بعد المزار.

راستی این پست رو زدم که بهتون بگم این سوال امام رو جدی بگیرین!
یادم باشه یه پست با عنوان "لذت پرستی آفت توحید" بنویسم.