از تقلید توبه می کنم
در علم منطق دو یقین داریم یکی به معنای اعم که به اعتقاد جازم می گویند هر چند مطابق واقع نباشد! هر چند از روی تقلید باشد نه تحقیق! هر چند اعتقادی زوال پذیر باشد! و دیگری یقین به معنای اخص است که مطابق واقع همراه تحقیق بدون تقلید و زوال ناپذیر است.
تقلید جاهل از عالم که در شرع آمده و بر ما واجب است عمل بر اساس همین یقین به معنای اعم ( این است و جز این نیست ) است و جالب اینجا که این یقین آنچنان پایه ی سستی دارد که با عوض کردن مرجع تقلید تعداد زیادی از احکام عوض می شود!
امام صادق علیه السلام می فرماید : دل هیچ گاه به باطل یقین نمی کند! و این یعنی یقینی که مطابق واقع نباشد ظنی بیش نیست هر چند ما خیال کنیم 100 درصد به درست بودنش مطمئن ایم !
حضرت آیت الله عظمی بهجت ( رضوان الله تعالی علیه ) در کتاب در محضر بیانی دارند با این عنوان:
خوب چشم هایتان را باز کنید
کلامی که از غیر معصوم -علیه السلام- باشد از هر بزرگی باشد نباید به آن صد در صد اعتماد کرد , بلکه باید احتمال خلاف و خطا در آن داد. حتی کلام معصوم -علیه السلام- هم هفتاد محمل دارد که بدون فحص ( بررسی ) از معارض ( مخالف ) و صوارف آن , نمی شود به آن بدواً ( ابتداءً ) اعتماد , و به ظاهر آن عمل نمود.
بنابراین, اولین تنبیه برای کسی که می خواهد چیزی بفهمد آن است که هر کلامی دید یا شنید, از هر بزرگی که بود, باید باید احتمال بدهد که کلام او خطا باشد. صرف این که صاحب این کلام و گوینده ی سخن بزرگ بزرگوار است نباید و نمی شود به آن اعتماد کرد. با اعتماد به غیر , کار را مگذرانید زیرا آنان که معصوم نیستند.
آقایی می گفت: به آخوند خراسانی -رحمة الله- خیلی اعتماد داشتم ولی دیدم در بعضی از جاها چنگالم به او می خورد-کنایه از این که می توانم به بعضی از نظریه های او اشکال وارد کنم- اکنون اگر بگوید ماست سفید است, خوب نگاه چشمم را باز می کنم که ببینم آیا مقداری زرد است یا نه؟